borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد اول»
محور پنجم: مطالبه میراث توسّط همسران پیامبر

طبق نقل هایی، ثابت شده است که همسران پیامبر6 عثمان را نزد ابوبکر فرستادند و ارث خودشان از رسول خدا6 را مطالبه کردند. این ماجرا را عدّه‌ای از بزرگان با سندهایشان نقل کرده‌اند:

عبدالرزّاق از معمر از زُهری نقل می‌کند که عروه و عمره می‌‌گویند: همسران پیامبر6 شخصی را نزد ابوبکر فرستاده و ارثشان را درخواست کردند.

عایشه کسی را نزد آنان فرستاد و گفت: چرا تقوای خدا پیشه نمی‌‌کنید؟ مگر رسول خدا6 نگفت که ما ارث نمی‌‌گذاریم و آن چه بر جای می‌‌گذاریم صدقه است؟!

راوی می‌گوید: همسران پیامبر خدا6 با این سخن عایشه راضی شده و درخواست خود را رها کردند .[1]

ابن راهویه نیز این گونه نقل می‌کند: عبدالرزّاق از معمر از زُهری نقل می‌نماید که عروه و عمره می‌‌گویند: همسران پیامبر6 شخصی را نزد ابوبکر فرستاده و ارث خود را طلب نمودند. .. .[2]

این روایت را رافعی نیز آورده است. وی می‌گوید که از عبدالرزّاق از معمر از زُهری نقل شده که عروه و عمره گفته‌اند:. .. .[3]

البتّه در این روایات نامی از شخص فرستاده شده نیامده است، ولی ابن شبه با سند خود از زُهری از عروه از عایشه نقل می‌کند که همسران پیامبر عثمان را فرستادند. .. .[4]

بلاذری[5]، یاقوت حموی[6] و برخی دیگر نیز این چنین نقل کرده‌اند، پس پنهان نگه داشتن نام «عثمان» نکته‌ای ناپنهان دارد!

نکته‌‌ی دیگر این که در تمام این روایات واژه «فرستادند» آمده است. ولی بُخاری، مسلم، احمد، نَسایی و عدّه‌ای دیگر با همین سند چنین نقل کرده‌اند: «آن‌‌ها قصد داشتند که عثمان را بفرستند»[7] ؛ و البتّه راز تغییر عبارت واضح و آشکار است.

نکته‌‌ی دیگر این که در تمام این روایات کسی که مانع شده و آنها را از این مطالبه منصرف کرده «عایشه» است، بلکه در عبارت طبرانی آمده است که عایشه گفت: و من بودم که آنها را از این درخواست منصرف کردم[8] .

و در روایت ابن شبه آمده است که عایشه گفت: تصمیم همسران رسول خدا6 در اثر گفته من پایان یافت .[9]

و در روایت رافعی آمده است: پس آنان به سخن او رضایت داده و تصمیم خود را رها کردند .[10]

این در حالی است که ما پیش‌‌تر مطلبی را از عایشه نقل کردیم که نشان می‌داد عایشه نیز مانند سایر همسران پیامبر از حدیثی كه به پیامبر نسبت داده شده بود  بی خبر بود؛ و این موضوع جای تأمّل دارد.


[1] . المصنّف: 5 / 471 حدیث 9773.

[2] . مسند ابن راهویه: 2 / 362.

[3] . التدوین فی أخبار قزوین: 4 / 27.

[4] . تاریخ المدینهٔ المنورهٔ: 1 / 207.

[5] . فتوح البلدان: 1 / 43.

[6] . معجم البلدان: 4 / 272.

[7] . صحیح بُخاری: 8 / 268 حدیث 7، صحیح مسلم: 5 / 153، مسند احمد: 6 / 262، سنن نَسایی: 4 / 66 حدیث 6311.

[8] . المعجم الاوسط: 4 / 270 و 271.

[9] . تاریخ المدینهٔ المنورهٔ: 1 / 205.

[10] . التدوین فی اخبار قزوین: 4 / 27.

 

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: