borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد اول»
پاسخ به اشکال

ما در پاسخ این پرسش می‌‌گوییم:

ما به این حدیث عمل می‌‌نماییم و با بودن نص، اجتهاد نمی‌‌کنیم و در قضیه فدک آن را وا نمی‌‌گذاریم، ولی نگارنده‌‌ی نامه به معنای روایت نرسیده و به کلمات علمای شیعه درباره‌‌ی آن توجّه نکرده است.

وی گمان کرده که معنای این حدیث مضمون همان حدیثی است که به پیامبر6 نسبت داده‌اند: «إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ لَا نُورَثُ».

البتّه این جا یک خطای بزرگ است؛ چرا که در روایت کلینی رحمه الله آمده است: «لَمْ يُوَرِّثُوا»؛ «به ارث نگذاشتند»، در حالی که در روایتی که آنان نقل کرده‌اند آمده است: «لَا نُورَثُ»؛ «ارث نمی‌‌گذاریم».

چقدر بین این دو عبارت تفاوت وجود دارد؟

این روایت - با توجّه به ظاهر عبارت «لَمْ يُوَرِّثُوا»؛ «به ارث نگذاشتند» - خود دلیلی است بر این که فدک هدیه و بخششی از رسول خدا6 به پاره‌‌ی تنش فاطمه‌‌ی زهرا3 بوده است، و این دلیلی است بر این که فدک در زمان حیات پیامبر6 از ملکیت ایشان خارج شده بود. به این ترتیب، این روایت با روایاتی که اهل تسنّن در ذیل آیه‌‌ی شریفه: ﴿وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ﴾[1] نقل کرده‌اند، یکدیگر را تصدیق می‌‌کنند.

با این حال آن گونه که در روایات و کلمات علمای هر دو طایفه آمده است، پیامبر ما6 چیزهایی مثل شمشیر، عمامه و. .. را از خود بر جای گذاشته و دیگران آنها را از او به ارث برده‌اند و این موضوع نیز از جمله دلایل بطلان سخنی است که به آن حضرت نسبت داده‌اند.. ..

احمد بن حنبل با سند صحیح این گونه نقل می‌کند که ابن عبّاس می‌گوید:

هنگامی که رسول خدا6 از دنیا رفت و ابوبکر جانشین وی شد، عبّاس و علی7 درباره‌‌ی آن چه رسول خدا6 از خود به جا گذاشته بود اختلاف پیدا کردند و. .. .[2]

چنان که ملاحظه می‌‌کنید در این نقل تصریح شده است که آن حضرت چیزهایی از خود به جا گذاشته بود، گرچه ما درباره‌‌ی اختلافات مطرح شده بین امیر مؤمنان علی7 و عبّاس و روایات و نظریه‌‌هایی از این دست - که کمی پیش‌‌تر نیز نقل کردیم - تردید داریم.

به این ترتیب معنای روایت شیخ کلینی رحمه الله - به ویژه به قرینه عبارت نخست که فرمود: «إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ»؛ «همانا علما وارثان پیامبرانند» و عبارت پایانی آن که فرمود: «فَمَنْ أَخَذَ مِنْهُ أَخَذَ بِحَظٍّ وَافِر»؛ «پس هر کس که از آن برگیرد سهم فراوانی برده است» - چنین می‌‌شود:

پیامبران نیامده‌اند که مال جمع کنند و دینار و درهم ذخیره نمایند و آنها را پس از خود برای وارثان خویش بگذارند، بلکه آنان با دانش و حکمت به سوی اُمّت‌‌هایشان آمده‌اند، و همواره همّتشان تزکیه جان‌‌ها و تعلیم دانش بوده است «پس کسی که از آن برگیرد سهم فراوانی برده است».

البتّه این منافاتی ندارد با این که پیامبران چیزهایی را که همچون دیگر مردمان در زندگی دنیایی خویش حتّی در واپسین لحظات آن بدان‌‌ها نیاز داشته‌اند، مانند شمشیر، مرکب و موارد دیگر بر جا گذاشته باشند و پس از آنها وارثان شرعیشان آنها را به ارث برده باشند.

به این ترتیب هویداست که استناد نگارنده‌‌ی نامه به این روایت، برای دفاع از راوی آن در ماجرای فدک، هیچ ثمری ندارد، بلکه - چنان که پنهان نیست - زیان این روایت برای آن چه او قصد نموده بیشتر است.

چه بسا این روایت و مانند آن اشاره‌ای باشد به این که بایستی اصحاب و یاران پیامبر6 نیز در علم، اخلاق و کردار همچون پیامبران باشند تا عالمانی در امّت باشند که نقش ایشان را پس از آن حضرت در تزکیه اُمّت و تعلّم کتاب و سنّت ایفا کنند، نه آن که صحابه‌‌ی پیامبر بودن را فرصتی برای دستیابی به اهداف دنیایی خویش قرار دهند.

همچنین این روایت اشاره دارد به احوال ناپسند برخی از بزرگان صحابه پیامبر6 که بر خلاف سیره‌‌ی نبوی و آموزه‌‌های اسلام، اموال بسیار و هزاران قطعه طلا و نقره از خود به ارث گذاردند. آن چنان که در شرح حال کسانی همچون طلحه، زبیر، عبدالرحمان بن عوف و امثال ایشان سخنان تأسّف باری آمده است.

حافظ ذهبی می‌نویسد: ابن سعد به سند خود این گونه نقل می‌کند:

هنگامی که طلحه کشته شد یک میلیون و دویست هزار درهم نزد خزانه دارش بود و درختان و املاکش به سی میلیون درهم قیمت گذاری شد.

آن گاه ذهبی می‌نویسد:

عجیب‌تر از این نقل، سخنی است که ابن جوزی در ذیل حدیثی درباره او آورده که طلحه سیصد بار شتر طلا از خود به ارث گذاشت .[3]

همچنین ذهبی می‌‌افزاید:

ابن قُتَیبَه گفته است که محمّد بن عتبه از ابو اسامه، از هُشام از پدرش روایت نموده که زبیر پنجاه میلیون درهم املاک و پنجاه میلیون درهم أعیان از خود به ارث گذاشت.

و نیز ابن عُیینَه از هُشام از پدرش نقل نموده که اموال زبیر به چهل میلیون درهم تقسیم شد .[4]

احمد بن حنبل نیز با سندی که راویان آن ثقه و مورد اعتماد هستند از شقیق چنین نقل می‌کند:

روزی عبدالرحمان نزد اُمّ سَلَمه رفت و گفت: ای مادر مؤمنان! من می‌‌ترسم که از دنیا بروم در حالی که اموالم از اکثر قریش بیشتر است، زمینی برای خود خریده ام به چهل هزار دینار.

اُمّ سَلَمه گفت: فرزندم! انفاق کن که من از رسول خدا6 شنیدم که می‌‌فرمود:

از میان اصحاب من کسانی هستند که بعد از آن که از آنان جدا شوم هرگز مرا نخواهند دید.[5]

آری، اینان همان کسانی هستند که هرگز رسول خدا6 را نخواهند دید، و هرگز در جهان آخرت با او نخواهند بود، بلکه از کنار حوض کوثر رانده می‌‌شوند آن سان که چهارپایان رانده می‌‌شوند.. . ؛ آن گونه که در حدیث صحیح نزد عموم مسلمین آمده است.

این در حالی است که اینان در آغاز، از شمار فقیرانی بودند که هیچ چیزی نداشتند. به عنوان نمونه می‌‌توانید وضعیت زبیر را ببینید. همسرش اسماء دختر ابابکر - آن گونه که در روایت بُخاری و مسلم آمده است - می‌گوید:

هنگامی که زبیر مرا به همسری خود گرفت، هیچ چیز - جز اسبش - نداشت، من آن را نگه داری می‌‌کردم و علوفه می‌‌دادم.. . ؛ تا این که ابوبکر خدمتکاری برایم فرستاد و رسیدگی اسب از دوشم برداشته شد، گویا مرا آزاد نمود .[6]

امّا آن دسته از اصحاب رسول خدا6 که خود را از دنیا فارغ کرده بودند و هیچ سیم و زری از خود به ارث نگذاردند، تنها آنان پس از پیامبر اکرم6 شایستگی پیش گامی و الگو بودن برای اُمّت را داشتند و اینان امیر مؤمنان علی7 و شیعیان او مانند ابوذر، سلمان، مقداد، عمّار و امثال آنها هستند.

شیعه و سنّی نقل کرده‌اند که امام حسن7 فردای خاکسپاری پدرش حضرت امیر7 خطبه‌ای خواند و فرمود: دیروز مردی شما را ترک کرد که گذشتگان در علم و دانش بر او پیشی نگرفتند و آیندگان او را درک نمی‌‌کنند.[7]

آن گاه که رسول خدا6 پرچم خویش را به او می‌‌داد، او باز نمی‌‌گشت تا آن که فاتح و پیروز گردد. او هیچ زر و سیمی از خود بر جای نگذاشت جز هفتصد درهم که از فزونی حقوق خود (از بیت المال) پس انداز کرده بود تا برای خانواده‌‌اش خدمتکاری خریداری کند.


[1] . سوره اسراء: آیه 26.

[2] . مسند احمد: 1 / 13.

[3] . سیر اعلام النبلاء: 1 / 39 و 40.

[4] . سیر اعلام النبلاء: 1 / 65.

[5] . مسند احمد: 6 / 298، 312، 317، «إِنَّ مِنْ أَصْحَابِي لَمَنْ لَا يَرَانِي بَعْدَ أَنْ‏ أُفَارِقُهُ‏» .

[6] . سیر اعلام النبلاء: 2 / 290.

[7] . سنن نَسایی: 5 / 112 حدیث 8418، معجم الکبیر 3 / 80 حدیث‌‌های 2722 -2725، حلیهٔ الأولیاء: 1 / 65 و دیگر منابع ، «لَقَدْ فَارَقَكُمْ بِالْأَمْسِ رَجُلٌ لَمْ يَسْبِقْهُ الْأَوَّلُونَ بِعِلْمٍ وَ لَا يُدْرِكُهُ الْآخَرُونَ‏».

«کان رسول الله6 یعطیه الرایة فلا ینصرف حتّی یفتح له، ما ترک بیضاء ولا صفراء، إلاّ سبعمائة درهم فضل من عطائه کان یرصدها لخادم لأهله» .

 

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: