borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد اول»
نگاهی به شرح حال حافظ ابن خراش

در این جا بهتر است که سخن حافظ ذهبی را در شرح حال حافظ عبدالرحمان بن یوسف بن خراش مرور کنیم. ذهبی در شرح حال این حافظ بزرگ می‌نویسد:

ابن خراش ابو محمّد عبدالرحمان بن یوسف بن سعید بن خراش مَروَزی بغدادی، حافظ، فاضل و ناقد از فلان و فلان حدیث نقل کرده است. ابو سهل قَطّان، ابو العبّاس ابن عُقده، بکر بن محمّد صیرفی و برخی دیگر نیز از او حدیث نقل کرده‌اند.

بکر بن محمّد درباره‌‌ی او می‌گوید: از ابن خراش شنیدم که می‌‌گفت: برای اخذ حدیث و به دست آوردن آن (متحمل رنج‌ها شدم تا جایی که) پنج بار ادرار خود را نوشیده ام!

ابو نعیم در مورد ابن خراش می‌گوید: در قدرت حافظه، کسی را تواناتر از ابن خراش ندیدم.

ابن عَدی جرجانی نیز درباره‌‌ی او اظهار نظر کرده و می‌گوید:

او چیزهایی درباره‌‌ی تشیع بیان کرده که امیدوارم تعمّدی بر دروغ نداشته باشد. از ابن عُقده شنیدم که می‌‌گفت: ابن خراش با ما چنان بود که وقتی چیزی درباره‌‌ی شیعه می‌‌نوشت، می‌‌گفت: این پیش من و تو بماند.

از عبدان شنیدم که می‌‌گفت: ابن خراش دو جلد کتابی را که در عیوب و مثالب شیخین تألیف کرده بود، نزد تاجری که پیش ما بود بُرد تا به دو هزار درهم مکانی برای او بسازد، و هنگامی که تمام شد از دنیا رفت.

ابو زُرعه محمّد بن یوسف در مورد ابن خراش می‌گوید: عیوب و مثالب شیخین را نقل کرده و رافضی بوده است.

ابن عَدی نیز درباره‌‌ی او اظهار نظر می‌کند و می‌گوید: از عبدان شنیدم که می‌‌گفت: به ابن خراش گفتم: حدیث «مَا تَرَكْنَاهُ صَدَقَةٌ» چگونه است؟

گفت: باطل است. مالک بن اوس به جعل این حدیث متّهم است.

ذهبی در ادامه خطاب به ابن خراش می‌نویسد:

از جاهلان رافضی که نه حدیث می‌‌فهمند و نه سیره(!!) عجیب نیست، امّا تو ای حافظ فاضل - که اگر راست گفته باشی در سفر برای اخذ حدیث ادرار نیز نوشیده‌ای - چه عذری در پیشگاه خدا داری؟ با این که به مسائل آگاه بوده ای؟ پس تو یک زندیق و دشمن حق هستی که خدا از تو راضی نباشد(!!)

آن گاه ذهبی در پایان شرح حال ابن خراش این گونه می‌‌نگارد:

ابن خراش در سال 283 مُرد و به غیر رحمت خدا پیوست(!!)[1]. ذهبی در کتاب سیر اعلام النبلاء نیز به نگارش شرح حال ابن خراش می‌‌پردازد و پس از بیان آن چه که نقل کردیم این گونه می‌نویسد:

این شخص لغزیده و خوار شده است. علم و آگاهی او موجب بدبختی، و تلاشش سبب گمراهی او گشته است. از سوء عاقبت به خدا پناه می‌‌بریم(!!).[2]

وی در میزان الاعتدال نیز نامی از ابن خراش به میان آورده و این گونه می‌‌نگارد:

به خدا سوگند! این مرد شیخی است که لغزیده و تلاشش به گمراهی رفته است. او حافظ روزگار خود بوده، (برای اخذ علم و دانش) سفرهای بسیاری نموده و آگاهی و احاطه زیادی داشته است، و با این حال از دانش خود نفعی نبرده است... .[3]


[1] . تذکرهٔ الحفاظ: 2 / 684.

[2] . سیر اعلام النبلاء: 13 / 510.

[3] . میزان الاعتدال: 2 / 330.

 

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: