borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد اول»
پاسخ تفصیلی

1. فدک؛ یکی از دهکده‌‌‏های آباد و حاصل خیز نزدیک خیبر است و تا مدینه 140 کیلومتر فاصله دارد. در سال هفتم هجرت، قلعه‌‌‏های خیبر یکی پس از دیگری فتح شد و قدرت مرکزی یهود درهم شکست. ساکنان فدک تسلیم گردیدند و در برابر پیامبر متعهد شدند نیمی از زمین ‏ها و باغ‏‌‌های خود را به آن حضرت واگذار کنند و نیمی دیگر را برای خود نگه دارند. افزون بر این، آنها کشاورزی سهم پیامبر را هم به عهده گرفتند تا در برابرش مزدی دریافت کنند.[1]

این مطلب از مسلّمات شیعه و سنی است، به طوری که حتی خلیفۀ اول در ادعای گرفتن فدک از حضرت زهرا3 این ادعا را نداشت که این سرزمین از آن پیامبر نیست، بلکه تنها ارث نبردن حضرت زهرا از ایشان را مطرح می‌کرد که در ادامه آن را بررسی می‌کنیم.

بعد از آن، آیۀ شریفۀ «و حقّ نزدیکان را بپرداز، و (همچنین حق) مستمند و وامانده در راه را! و هرگز اسراف و تبذیر مکن»،[2] نازل شد. پیامبر بعد از این آیه، فدک را به حضرت زهرا داد.[3] روایات بسیاری حتی از اهل سنت نیز در این زمینه وجود دارد که این بخشش را نشان می‌دهد.[4] از این داستان و آیه روشن می‌شود که فدک به عنوان ارث به حضرت زهرا3 نرسیده است، بلکه پیامبر فدک را به عنوان هدیه به حضرت زهرا3 داده است.[5]

حضرت زهرا3 در گفت و گو با خلیفه اول در مورد فدک، از طریق هدیه بودن، مطلوب خود را بیان می‌داشت و ادعای اول ایشان نیز این بود، و حتی امام علی7 و ام ایمن را نیز به عنوان شاهد بر آن آورد، اما هدیه بودن فدک، توسط خلیفه اول رد شد و وقتی حضرت زهرا با مقابله آنان رو برو شد، تلاش کرد که ارثیه بودن فدک را به اثبات رساند، و این که اگر این زمین هدیه هم نبوده باشد، از طریق ارث به آن حضرت می‌رسد. در ارث بردن نیز گفت و گویی بین طرفین در گرفت و مخالفان تنها به حدیثی که خود ابوبکر ناقل آن بود (نَحْنُ مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ لَا نُورَثُ)[6] استناد می‌کردند و حضرت زهرا3 نیز با استناد به آیات قرآنی اثبات کردند که انبیا نیز مانند همه مردم از خود ارث به جا می‌گذارند.

حال با هدیه بودن فدک باید گفت؛ کسی در هدیه شاهد نمی‌‌گیرد و شاهد گرفتن عمل مرسومی در هدیه دادن نیست تا پیامبر در حین هدیه دادن فدک این کار را بکند. بر فرض اگر پیامبر6 شاهدی بر این هدیه دادن نیز می‌گرفت، احتمالاً هیچ ثمرۀ عملی نیز بر این شاهدها بار نمی‌‌شد؛ زیرا بسیاری از وقایع بوده که پیامبر اکرم6، مردم بسیاری را شاهد گرفت ولی مردم بعد از ایشان آنها را خواسته و یا ناخواسته فراموش می‌کردند. مهم ترین این وقایع، داستان غدیر[7] بود که هزاران نفر آن را دیدند ولی کمتر کسی بدان پایبند ماند.

به علاوه، فدک در دست حضرت زهرا بود و بر طبق قاعدۀ ید که از قواعد فقهی و حقوقی است، باید حکم کرد که این زمین از آن او است، مگر این که خلاف آن ثابت شود و کسی که علیه آن اعتراض دارد باید شاهد بیاورد.[8] بنابر این، نباید محکمه خلیفۀ اول از حضرت زهرا شاهد می‌خواستند. به همین جهت امیر المومنین نیز در طی گفت و گویی این را به خلیفه اول گوشزد می‌کند و می‌گوید که به غیر حکم خداوند، درمورد ایشان قضاوت شده است.[9]

  1. در قضیه فدک، مخالفان حضرت مدعی بوده‌اند و به حسب قوانین فقهی و حقوقی، مدعی باید بر ادعای خود دلیل اقامه کند و بر حضرت زهرا3 تنها قسم خوردن بود.[10]

اما در مورد شاهد بودن امام حسن و امام حسین7 توجه به این نکته لازم است که داستان فدک در زمان حضرت رسول اکرم6 بوده است و امام حسن و امام حسین8 در آن زمان کودک بوده‌اند. شهادت این دو امام اگرچه کودک بوده باشند نیز برای ما مورد اطمینان و قابل قبول است، اما طبیعی بوده که مخالفان آن حضرت اثری بر شاهد بودن این دو کودک ندهند و این دو نمی‌‌توانستند به سیر عادی شاهد در این قضیه به حساب آیند. لذا بیشتر منابع حدیثی از امام علی7 و اُمّ أیمَن به عنوان شاهدان حضرت زهرا نام برده‌اند.[11] و از آن جا که در ایمان و صداقت این دو شکی نیست،[12] پس آنها قطعاً این مسئله را از پیامبر شنیده و شاهد بر هدیه دادن آن بوده اند؛ در روایات نیز آمده که خلیفه اول از ام ایمن پیرامون مشاهده این موضوع سؤال کرده و ام ایمن پاسخ داده که این را مشاهده کرده است.[13]

 


[1] . برگرفته از نمایه «برگرداندن فدک به فرزندان حضرت علی7 در زمان خلافت او»، سؤال 3425.

[2] . ﴿وَ آتِ ذَا الْقُرْبی‏ حَقَّهُ وَ الْمِسْکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذیراً﴾؛ اسراء، 26.

[3] . قمی علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج 2، ص 155، دار الکتاب، قم، چاپ چهارم، 1367 ش.

[4] . ر.ک: حسکانی، عبید الله بن احمد، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، تحقیق: محمودی، محمد باقر، ج 1، ص 438 . 445، سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامی، تهران، چاپ اول، 1411 ق.

[6] . طبری آملی صغیر، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الإمامهٔ، ص 118، بعثت، قم، چاپ اول، 1413ق.

[7] . ر.ک: نمایه «غدیر و عدم اعتراض صحابه به خلافت ابوبکر»، سؤال 1526.

[8] . نجفی، محمد حسن (صاحی جواهر)، مجمع الرسائل، ج 4، ص 65، موسسه صاحب الزمان، مشهد، 1415 ق.

[9] . شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعهٔ إلی تحصیل مسائل الشریعهٔ، ج 27، ص 293، مؤسسهٔ آل البیت:، قم، چاپ اول، 1409 ق.

[10] . این قاعده کلی بوده که در فقه و حقوق جاری است: «البینه علی المدعی و الیمین علی المدعی علیه (المنکر)»؛ ثقهٔ الاسلام کلینی، الکافی، ج 7، ص 361، دار الکتب الإسلامیهٔ تهران، 1365 ش؛ صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 541، مکتبهٔ الداوری، قم، بی تا.

[11] . الکافی، ج 1، ص 543؛ مجلسی، محمد باقر، مرآهٔ العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج 6، ص 268، دار الکتب الإسلامیهٔ، تهران، چاپ دوم، 1404 ق.

[12] . صداقت و عدالت امام علی7 توسط آیات و روایات بسیاری به اثبات رسیده است، ام ایمن نیز بنابر گفته پیامبر از اهل بهشت است؛ علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج 17، ص 379، مؤسسهٔ الوفاء، بیروت، 1404ق.

[13] . مفید، محمد بن محمد، الإختصاص، ص 183، الموتمر العالمی لالفیهٔ الشیخ المفید، قم، چاپ اول، 1413 ق.

 

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: