حضرت زینب3 عذاب الهی را یکی از نشانههای ذلت و بیچارگی کوفیان شمرده است. قافله سالار شهیدان قاتلین شهدای کربلا را در حکم قوم عاد و ثمود دانسته که در این جهان به صرصر حوادث دچار شدند و هیچ نجات دهندهای و هیچ شفیعی نخواهند داشت.
کوفیان را با قوم یهود برابر میشمارد با سوالات پی در پی آنها را متوجه عمق فاجعه کرده و کسانی را که وام دار آل امیه شدند، مستحق عذاب الهی دانسته به این دلیل که آنها همانهایی بودند که:
بر صاحبان اصلی ولایت تهمت خروج زدند.
و صاحب خانه را خارجی گفتند و خون جاری در رگهای دین را هدر دانستند.
و شریحها را برای فتوای مباح بودن خون حسین7 تحریک کردند.
و نعش حریت را زیر سم اسبهای قدرت و ریاست لگدکوب کردند .
اما آیا واقعیت همین است که باج گیران غافل دین فروش میپندارند که با نام دین، سر دین را بریدند؟
یا واقعیت چیز دیگری است که در کلام گهربار زینب نهفته است؟
او منظور و مقصود خود را با استفهامی انکاری که توام با توبیخ است بیان کرده و میفرماید:
آیا تعجب میکنید اگر از آثار گناهانتان از آسمان خون ببارد؟
و سپس اشاره به قول حق تعالی میکند: ﴿وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزى وَ هُمْ لا يُنْصَرُونَ﴾
به این معنا که هیچ نجات دهندهای نیست که نجاتشان دهد و هیچ شفیعی نیست تا شفاعتشان کند که این عاقبت گناهکاران است در حقیقت زینب3 خیر از غیب میدهد که کوفیان بیوفا را در حکم قوم عاد و ثمود شمرده و اینکه در این جهان دچار صرصر حوادث خواهند شد و او براستی که به وخامت عاقبت آنان بصیرت دارد.