امام حسین7 در آن هنگام در پیش خیمه خود نشسته و تکیه به شمشیر داده و سر مبارک بر روی زانو قرار داده و به خواب رفته بود.
زینب3 که صدای همهمه اسبان و لشکریان را شنید، نزدیک برادرش آمده و عرضه داشت: ای برادر! آیا صداهای مخالفان را نمیشنوی که اینک به طرف خیام نزدیک میشوند.
حسین7 سر برداشت، فرمود: هم اکنون رسول خدا6 را در خواب دیدم که فرمود: حسین جان به زودی بر ما وارد خواهی شد.
زینب3 که این سخن دلخراش را شنید، سیلی به صورت زد و اظهار
دردمندی و بیچارگی نمود. حضرت او را دلداری داده و امر به آرامش
فرمود.[1]
[1] . کتاب الارشاد ص ۴۴۰.