این سورة مبارکة «کوثر» چون در مقام تحدید است دوتا پیام دارد: یکی این که دشمنان تو منقطع میشوند و از بین میروند؛ یکی این که تو از بین نمیروی تو ابتر نیستی تو متصل و پیوستهای.
اگر وجود مبارک پیغمبر دختر میداشت و لا غیر، بر اساس گمان باطلی و ظن جاهلی جاهلیت آن را ابتر میپنداشتند، یک. و اگر پسر میداشت پسرش نظیر پسر نوح بود باز او ابتر بود، دو. چون این پسر نه تنها سبب دوام دین پدر نمیشد، بلکه مایه انقراض دین پدر بود، سه. اگر فرزند میداشت فرزند بیتفاوت، کاری به دین نداشت، نه معاند بود، نه مخالف بود، نه مؤالف، باز هم این شخص ابتر بود.
قرآن کریم فرمود: اینچنین نیست که تو فرزند طالح داشته باشی یا بیتفاوت داشته باشی، فرزند صالح داری و مصلح داری و اهل قرآن داری و همتای قرآن داری و از بین نمیرود و از همین دختر هم هست. هم به دختر بها میدهد هم او را حافظ قرآن میداند و از نسل او مجریان و مفسران قرآن به بار میآورد که باعث دوام نبوت و بقای وحی و مکتب و رسالت باشد که تو ابتر نیستی تو مستدام و مستمری [و] آنها ابترند: ﴿إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ﴾.
بنابراین این بانو توانست؛ اولاً حافظ قرآن باشد چون خودش هم همتای با قرآن از غیب به زمین آمد، ثانیاً تا قرآن ادامه داشت او هم تدریجاً متکامل بود، ثالثاً وقتی قرآن منقطع شد او هم رحلت کرد، رابعاً قرآن آمد که برای ابد بماند این بانو هم نازل شد که برای ابد بماند و ماندنش هم به همین است.