borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد اول»
ولایت مداری

قرآن بدون هیچ قید و شرطی در کنار اطاعت مطلق از خداوند، دستور به اطاعت از پیامبر6 و صاحبان امر، یعنی، ائمه اطهار: می‏دهد. «أَطيعُوا اللَّـهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ‏‏‏»[1] ؛ «از خداوند و رسول و اولی الامر اطاعت

کنید.»

زینب3 که محضر هفت معصوم[2] را درک کرده، در تمامی ابعاد ولایت مداری (معرفت امام، تسلیم بی چون و چرا بودن، معرفی و شناساندن ولایت، فداکاری در راه آن و). .. سر آمد است. او با چشمان خود مشاهده کرده بود که چگونه مادرش خود را سپر بلای امام خویش قرار داد و خطاب به ولی خود (امیرالمؤمنین7) گفت:[ای ابالحسن] روحم فدای روح تو و جانم سپر بلای جان تو باد.»[3] و سرانجام جان خویش را در راه حمایت از علی7 فدا نمود و شهیده راه ولایت گردید. زینب3 به خوبی درس ولایت مداری را از مادر فرا گرفت و آن را به زیبایی در کربلا به عرصه ظهور رساند.

از یک سو در جهت معرفی و شناساندن ولایت، از طریق نفی اتهامات و یادآوری حقوق فراموش شده اهل بیت تلاش کرد. از جمله در خطبه شهر کوفه فرمود: «لکه ننگ کشتن فرزند آخرین پیامبر و سرچشمه رسالت و آقای جوانان بهشت را چگونه خواهید شست؟»[4]

و همچنین در مجلس ابن زیاد[5]، شهر شام، و مجلس یزید، ولایت و امامت را به خوبی معرفی نمود.

از سوی دیگر سر تا پا تسلیم امامت ‏بود؛ چه در دوران امام حسین7 و چه در دوران امام سجاد7 حتی در لحظه‏ای که خیمه گاه را آتش زدند، یعنی در آغاز امامت امام سجاد7 نزد آن حضرت آمد و عرض کرد: ای یادگار گذشتگان. .. خیمه‏ها را آتش زدند ما چه کنیم؟ فرمود: «فرار کنید.»[6]

از این مهمتر در چند مورد، زینب3 از جان امام سجاد7 دفاع کرد و تا پای جان از او حمایت نمود.

الف- در روز عاشورا؛ هنگامی که امام حسین7 برای اتمام حجت، درخواست ‏یاری نمود، فرزند بیمارش امام زین العابدین7 روانه میدان شد. زینب با سرعت ‏حرکت کرد تا او را از رفتن به میدان نبرد باز دارد، امام حسین7 به خواهرش فرمود: او را باز گردان، اگر او کشته شود نسل پیامبر در روی زمین قطع
می‏گردد.[7]

ب- بعد از عاشورا در لحظه هجوم دشمنان به خیمه‏ها شمر تصمیم گرفت امام سجاد7 را به شهادت برساند، ولی زینب3 فریاد زد: تا من زنده هستم نمی‏گذارم جان زین العابدین در خطر افتد. اگر می‏خواهید او را بکشید، اول مرا بکشید، دشمن با دیدن این وضع، از قتل امام7 صرف نظر کرد.[8]

ج- زمانی که ابن زیاد فرمان قتل امام سجاد7 را صادر کرد، زینب3 آن حضرت را در آغوش کشید و با خشم فریاد زد: ای پسر زیاد! خون ریزی بس است. دست از کشتن خاندان ما بردار. و ادامه داد: «به خدا قسم هرگز او را رها نخواهم کرد؛ اگر می‏خواهی او را بکشی مرا نیز با او بکش.»

ابن زیاد به زینب نگریست و گفت: شگفتا از این پیوند خویشاوندی، که دوست دارد من او را با علی بن الحسین بکشم. او را واگذارید.

 

آنکـــه قلبـــش از بلا سـرشار بود

 

دخت زهرا زینب غمخوار بود

او ولایت را به دوشش می‏کشیـد

 

چـون امـام عصر او بیمار بود

بــا طنیــن خطبــه‏های حیــدر

 

ســخــت او رسواگر کفار بود

 


 


[1] . سوره نساء، آیه 59.

[2] . پیامبر اکرم6 حضرت علی، فاطمه، امام حسن، امام حسین:، امام سجاد7، امام باقر7.

[3] . الکوکب الدرّی ج 1 ص 196.

[4] . بحار الانوار ج 45 صص 110 ـ 111.

[5] . همان ج 45 ص 133.

[6] . همان ج 45 ص 58 و معالی السبطین ج 2 ص 88.

[7] . بحار الانوار ج 45 ص 46

[8] . همان جلد 45 ص 61. 

 

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: