borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد اول»
دیدن صحنه دلخراش

زینب3 از کجاوه روی آورده سر برادرش را دید و به سختی پیشانی خود را به چوب جلو کجاوه زد، تا این که دیدم خون از زیر مقنعه و روسری او بیرون می‌‌شد، در اینجا زبان حالی دارد می‌فرماید:

ـ ای هلال و ماه نو (ماه شب اول ماه قمری) که چون به حد و پایان کمال و آراستگی رسید (ماه شب چهارده شد)، پس خسوف و ماه گرفتن آن فرا گرفت و غروب و ناپدید شدن را آشکار ساخت.

(اینکه علیا حضرت زینب3 سر برادر را تشبیه به هلال و ماه نو نموده، شاید برای آن بوده که اهل کوفه با دست هاشان به یکدیگر اشاره به سر مقدس اباعبدالله الحسین7 می‌‌کرده و می‌‌گفتند: این است سر امام حسین7 چنان که مردم هنگام استهلال و جست و جوی ماه نو کردن، به ویژه در شب اول ماه رمضان و شب اول ماه شوال و ذی الحجه، با دست‌هاشان به یکدیگر هلال و ماه نو را که به شکل کمان دیده می‌‌شود، اشاره نموده، نشان می‌‌دهند).

ـ ای پاره دل من! (این پیشامدها) گمان نمی‌‌بردم، این کار تقدیر و نوشته شده بود (خدای تعالی حکم نموده و فرمان داده و خواسته است ).

ـ ای برادر! با فاطمه خردسال سخن بگو که محققا نزدیک است دل او (از فراق و جدایی) گداخته شود.

ـ ای برادر! دل تو بر ما مهربان بود، چه شده است آن را که سخت و استوار گردیده (چرا به ما التفات نداشته و روی نمی‌‌آوری )؟

ـ ای برادر! کاش (زین العابدین) علی (بن الحسین) را هنگام اسیری و دستگیری و یتیمی و بی پدری می‌‌دیدی که به جا آوردن واجبات را به نحو کامل طاقت و توانایی ندارد و (و در برخی از نسخ نوشته شده، جواب و پاسخ دادن را طاقت ندارد و این انسب و شایسته‌‌تر است ).

ـ هر گاه او را به زدن (با تازیانه و جز آن) به درد آورند با ذلت و خواری تو را صدا زند، در حالی که اشک ریزان (از چشمانش) جاری و روان سازد.

ـ ای برادر! او را به خود بچسبان و نزدیک گردان و دل ترسانش را تسکین داده و آرام نما.

ـ چه بسیار یتیم و پدر مرده ذلیل و خوار است است، هنگامی که پدرش را فریاد نموده و بخواند و پاسخ دهنده‌ای او را نبیند.[1]


[1] . زینب کبری، ص ۱۵۹ و ۱۶۰.

 

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: