فزونی سپاه دشمن و نیروی اندک محدود برادر بیش از همه، قلب زینب3 را آماج دردها و غصههای فراوان میکرد، و بدین جهت چون روز ششم محرم حبیب بن مظاهر به یاری حسین7 به کربلا آمد، و دختر امیرالمؤمنین3 از این فداکاری باخبر گشت، به حبیب پیغام سلام داد.
چون این پیغام به حبیب رسید، بر روی خاک کربلا نشست و مشتی از آن برداشته بر سرو صورت خویش ریخت و گفت: خاکم به سر! سختی کار زینب به جایی رسیده است که به مثل من سلام میرساند!![2]
[1] . سلام مرا به حبیب برسانید. (فرسان الهیجاء؛ ج ۱، ص ۹۲).
[2] . سیمای زینب کبری، ص ۸۹.