حمید بن مسلم (که خبرنگار کربلا بود) میگوید:
دیدم زنی خود را به آتش زد و بدنی را بیرون کشید که مثل مرده بود و پاهایش بر زمین کشیده میشد. پیش رفتم و پرسیدم: این زن کیست؟ گفتند: زینب، خواهر حسین است.[1]
گفتم:
بیمار کیست؟ گفتند:
علی بن الحسین است[2]
در بعضی مقاتل آمده: هنگامی که خیام را آتش زدند، زینب3 نزد امام سجاد7 آمد و عرض کرد:
ای یادگار گذشتگان و پناه باقیماندگان، خیمهها را آتش زدند، چه کنیم؟ امام فرمود: بر شما باد که فرار کنید.
همه بانوان و کودکان در حالی که گریان بودند و فریاد میزدند، فرار کردند و سر به بیابانها نهادند، ولی زینب3 باقی ماند و کنار بستر امام سجاد7 به آن حضرت مینگریست و امام بر اثر شدت بیماری قادر به فرار نبود.[3]
یکی از سربازان دشمن میگوید: بانوی بلند قامتی را کنار خیمهای دیدم، در حالی که آتش اطراف آن خیمه شعله میکشید، آن بانو گاهی به طرف راست و چپ و گاهی به آسمان نگاه میکرد و دستهایش را بر اثر شدت ناراحتی به هم میزد، و گاهی وارد آن خیمه میشد، و بیرون میآمد، با سرعت نزد او رفتم و گفتم: ای بانو مگر شعله آتش را نمیبینی چرا مانند سایر بانوان فرار نمیکنی؟
زینب3 فرمود:
در این خیمه شخص بیماری داریم که قدرت بر نشستن و برخاستن ندارد، چگونه او را تنها بگذارم و بروم با این که آتش از هر سو به طرف او شعله میکشد؟[4]
[1] . طراز المذهب، ج ۱، ص ۲۵۳.
[2] . سیمای حضرت زینب3، ص ۱۱۹.
[3] . سوگنامه آل محمد، ۳۸۱.
[4] . معالی السبطین، ج ۲، ص ۸.