گزارشهای تاریخی حاکی از آن است که این خطبه در منابع مربوط به نیمه دوم قرن دوم هجری آمده است. لوط بن یحیی، معروف به أبو مخنف أزدی(م 157 ه)، کتابی مستقل به نام خطبهٔ الزهرأ3 داشته که البته این کتاب از بین رفته است.[1] همچنین ابوالفرج اصفهانی، از محدثان و مورخان مشهور قرن چهارم هجری، نیز کتابی تحت عنوان «کلام فاطمهٔ فی فدک» داشته که آن هم چون دیگر آثار مربوط به این واقعه از میان رفته است.[2] همچنین احمد بن عبدالواحد بن احمد البزّاز، معروف به ابن عبدون (330 ـ 423ه)، از مشایخ مرحوم نجاشی و شیخ طوسی، کتابی به نام «تفسیر خطبهٔ فاطمهٔ الزهراء» داشته است.
علاوه بر این سه کتاب مستقل که پیرامون این خطبه به رشته تحریر درآمده و گزارشهای آن به ما رسیده است، بسیاری از محدثان و مورخان اسلامی، تمامی خطبه یا بخشی از آن را، با ذکر سلسله اسناد و رجال آن یا بدون اسناد، در کتب خود آوردهاند و برخی دیگر نیز اشارهای به وجود این خطبه نمودهاند.
ما در این بخش به منابع مکتوبی که هم اکنون در دسترس است و خطبه حضرت در آن وجود دارد، به ترتیب زمانی حیات موءلفان، اشاره میکنیم. این منابع عبارتند از:
1 ـ بلاغات النسأ، تألیف أحمد بن طیفور
أبوالفضل أحمد بن أبی طاهر، معروف به ابن طیفور، در سال 204 هجری در بغداد متولد شد و به سال 280 هجری در شام بدرود حیات گفت. تألیف حدود پنجاه کتاب را به او نسبت دادهاند. اثر مشهور او تاریخ بغداد و اثر دیگر او المنثور و المنظوم است.[4] ابن طیفور این کتاب را در چهارده جزء تألیف نمود که تنها دو جزء یازدهم و دوازدهم آن باقی مانده و بقیه اجزای آن مفقود گردیده است. بخشی از جزء یازدهم کتاب فوق، به نام بلاغات النسأ هم اکنون در دسترس است.
این کتاب که اکنون به صورت مستقل تحت همین عنوان چاپ شده است، حاوی سخنان برخی از زنان اندیشمند و خطبای عرب زبان است. ابن طیفور خطبه حضرت فاطمه3 را پس از سخنان عایشه، همسر پیامبر6، ذکر کرده است.[5] این کتاب از قدیمیترین منابع مکتوبی است که خطبه حضرت با سلسله اسناد در آن موجود است و هم اکنون در دسترس ما قرار دارد.
2 ـ مختصر بصائر الدرجات، تألیف حسن بن سلیمان حلّی
سعد بن عبدالله اشعری قمی از علمای بزرگ و از محدثان جلیل القدر شیعه (م 300 ه)، کتابی به نام بصائر الدرجات را تألیف نمود.[6] این کتاب که حاوی احادیث اعتقادی و تاریخی در اثبات عقاید شیعه بود، تا قرن هشتم هجری در دست علمای شیعه بوده و بنا به نقل مرحوم مجلسی از کتب مورد اعتماد نزد آنان به شمار میآمده است.[7]
حسن بن سلیمان حلّی که او نیز از علمای شیعه در قرن هشتم بود، بخشی از احادیث کتاب بصائر الدرجات را گزینش کرد و ضمن اضافه نمودن برخی احادیث دیگر به این مجموعه، آن را مختصر بصائر الدرجات نامید. مرحوم حسن بن سلیمان، در ضمن ذکر حدیث مفصلی از امام صادق7، به گونهای مختصر و گذرا و بدون ذکر اصل خطبه، اشارهای به محتوای آن نموده است.[8]
3 ـ السقیفهٔ و فدک، تألیف أحمد بن عبدالعزیز جوهری
أحمد بن عبدالعزیز از محدّثان اهل سنت در قرن دوم هجری است. او مورخ و ادیب و شاعر توانایی بود و در علم حدیث نیز تبحر داشت و از جمله محدثان مشهور آن عصر به شمار میآمد. کتاب السقیفهٔ و فدک و اخبار الشعراء از جمله تألیفات اوست. جوهری در سال 323 ه در بصره بدرود حیات گفت.[9]
کتاب السقیفهٔ و فدک چنان که از نام آن پیداست، حاوی مطالبی درباره دو واقعه مهم تاریخی صدر اسلام است. این کتاب اکنون موجود نیست، اما ابن ابی الحدید معتزلی در کتاب گرانسنگ خود به نام شرح نهج البلاغه، بخشهایی از این کتاب را نقل نموده است. کتابی که اکنون به نام السقیفه و فدک، از احمد بن عبدالعزیز جوهری، وجود دارد، در اصل مطالب جمع آوری شده از شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید است. جوهری بخشهایی از خطبه حضرت را به دو طریق با ذکر سلسله اسناد آورده است.[10]
4 ـ مقاتل الطالبیین، تألیف أبوالفرج اصفهانی
علی بن الحسین، معروف به ابوالفرج اصفهانی، متوفای 356 ه، کتابی مستقل پیرامون خطبه حضرت نگاشته که حوادث روزگار آن را از بین برده است.[11]
ابوالفرج در سال 284 ه در اصفهان زاده شد. او پس از طی مراحل مقدماتی در علوم مختلف چون تاریخ، ادب، شعر، حدیث، و. .. ، شهرت یافت. ابوالفرج دارای آثار و تألیفات بی شماری است که مشهورترین آنها کتاب حجیم و دایرهٔ المعارف گونه «الاغانی» است که از شهرت بسزایی برخوردار است.[12]
از دیگر آثار او کتاب ذی قیمت «مقاتل الطالبیین» است. او در این کتاب به ذکر زندگی نامه فرزندان عبدالمطلب و شهدای طالبی از عصر نبوت تا زمان حیات خود پرداخته است.[13] ابوالفرج در این کتاب اشارهای به صدور این خطبه نموده و در شرح حال زینب کبری3 نوشته است:
والعَقیلهٔ هی الّتی روی ابن عباس عنها کلام فاطمهٔ فی فدک، فقال: حدثتنی عقیلتنا زینب بنت علی7.[14]
5 ـ شرح الأخبار فی فضائل الأئمهٔ الأطهار:، تألیف نعمان بن محمد.
این کتاب توسط نعمان بن محمد، معروف به قاضی نعمان مغربی، متوفای 363 هـ و از علمای شیعی اسماعیلی، نگاشته شده است. موضوع کتاب بیان احادیث در فضایل و مناقب ائمه اهل البیت: است.[15] قاضی نعمان، بخشی از خطبه حضرت زهرا را بدون ذکر سند، به صورت مرسل از عبدالله بن سلام از فاطمه زهرا نقل نموده است.[16]
6 ـ من لا یحضره الفقیه، تألیف شیخ صدوق;
محمد بن الحسین، معروف به شیخ صدوق در سال 381ه وفات یافت.[17] مرحوم صدوق یکی از علمای طراز اول جهان تشیع و یکی از ارکان مهم مذهب شیعه است. کتاب من لا یحضره الفقیه که یکی از چهار منبع اصلی حدیث نزد شیعه امامیه به شمار میرود، از تألیفات اوست.
شیخ صدوق در این کتاب بخشی از خطبه فدک را از حضرت زینب نقل نموده و در آخر نوشته است:
و الخطبهٔ طویلهٔ أخذنا منها موضعَ الحاجهٔ.[18]
7 ـ علل الشرائع، تألیف مرحوم صدوق;
مرحوم صدوق در حوزه تألیف و تصنیف یکی از پرکارترین عالمان شیعه است. کتاب علل الشرائع که از زاویه فلسفة احکام به احادیث نظر افکنده است، از جمله مصنفات او به شمار میرود. شیخ در این کتاب، آن مقدار از خطبه را که در کتاب من لا یحضره الفقیه آورده بود، با دو سند مختلف دیگر ذکر کرده است.[19]
8 ـ المناقب، تألیف احمد بن موسی بن مَردُویَه اصفهانی، متوفای 410 هـ
این کتاب هم اکنون مفقود است. اسعد بن شقروه، متوفای 635 ه، در کتاب خود به نام الفائق، خطبه حضرت را از این کتاب نقل نموده است. اکنون کتاب فوق الذکر نیز وجود ندارد، اما سید بن طاووس در کتاب الطرائف، خطبه فدک را از کتاب الفائق نقل نموده است.[20] بنابراین، کتابی که هم اکنون تحت عنوان المناقب ابن مردویه منتشر شده است، در حقیقت احادیثی است که مرحوم سید بن طاووس در کتاب الطرائف خود از کتاب الفائق، از کتاب المناقب نقل نموده است.
9 ـ نثر الدرر، تألیف منصور بن حسین رازی
منصور بن حسین رازی، معروف به ابو سعد آبیِ وزیر، یکی از علمای شیعی مذهب و از اهالی ری بود. او از ادبا و دانشمندان قرن پنجم هجری است که مدتی وزارت مجد الدوله رستم بن فخرالدوله را عهده دار بود.[21]
از مصنفات او کتاب هفت جلدی نثر الدرر است که البته به نام نثر الدر چاپ شده و معروف است. نزههٔ الأدیب و التاریخ از دیگر آثار او به شمار میرود.
کتاب نثر الدرر حاوی بخش زیادی از خطبه حضرت است، که متأسفانه بدون ذکر سند آمده است.[22]
10 ـ الشافی فی الإمامهٔ، تألیف مرحوم سید مرتضی
علی بن الحسین موسوی، معروف به سید مرتضی، یکی از ارجمندترین و بزرگترین مصنفان و از قدمای دانشمندان شیعه امامیه به شمار میرود. او در موضوعات مختلف از قبیل فقه، حدیث، اصول فقه و تاریخ، صاحب تألیف و تصنیف است.[23]
کتاب الشافی فی الإمامهٔ چنان که از نام آن پیداست، در بیان احادیث مربوط به مسئله امامت و از جمله تألیفات هم این دانشمند شیعه به شمار میآید. مرحوم سید مرتضی بخشی از خطبه فدک را به سه طریق از استادش ابوعبداللّه مرزبانی نقل نموده است.[24]
11 ـ دلائل الامامهٔ، تألیف محمد بن جریر طبری
باید توجه داشت که علی رغم تشابه اسمی و اشتراک در آبا و اجداد و حتی اشتراک در کنیه، این محمد بن جریر، غیر از محمد بن جریر مشهور، صاحب تفسیر و تاریخ، است. همچنین این شخص، کسی غیر از محمد بن جریر شیعی، صاحب کتاب المُسْتَرشَدُ فی الإمامهٔ است. این شخص معروف به طبری صغیر در مقابل طبری کبیر است که به صاحب تفسیر و تاریخ اطلاق میشود. او از علمای قرن پنجم هجری به شمار میآید.[25]
مفصلترین متن موجود و متنی که بیشتر علمای متأخر و معاصران از آن بهره جستهاند، متن خطبه حضرت در این کتاب است. مرحوم طبری این خطبه را به نُه طریق مختلف با ذکر سلسله اسناد آن آورده است.[26]
12 ـ مقتل الحسین7، تألیف موفق بن احمد مکی
موفق بن احمد، مشهور به خطیب خوارزمی، متوفای 568 هـ است. او در این کتاب بخشی از خطبه را به نقل از عایشه ذکر کرده است.[27]
13 ـ الاحتجاج، تألیف أبو منصور طبرسی
أحمد بن علی بن ابی طالب، مشهور به ابو منصور طبرسی، یکی از علمای شیعه و از محدثان و موءلفان قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری است. کتاب الاحتجاج که مشتمل است بر احتجاجات پیامبر6 و ائمه: و بعضی از صحابه و برخی از علمای اسلام با مخالفین خود، یکی از تألیفات اوست.[28] متاسفانه احادیث این کتاب به غیر از آنچه از تفسیر منسوب به امام عسکری7 نقل شده، به صورت مرسل و بدون سند است. مرحوم طبرسی این خطبه را به صورت مشروح از عبدالله بن حسن نقل نموده است.[29]
14 ـ منال الطالب فی شرح طَوال الغرائب، تألیف مبارک بن محمد الجزری
این دانشمند به ابن اثیر معروف است و به سال 606 هجری وفات یافته است. ابن اثیر در این کتاب، خطبه حضرت را مفصل و با شرح لغات آن، در فصل احادیث الصّحابیات، به صورت مرسل از زینب کبری، دختر امیرمومنان7، نقل نموده است.[30]
15 ـ تذکرهٔ الخواص من الأمّهٔ فی ذکر مناقب الأئمهٔ، تألیف سبط ابن الجوزی
ابو مظفر یوسف بن قُزُغْلی بن عبدالله، معروف به سبط ابن جُوزی حنفی،
این کتاب را در خصوص ذکر مناقب و فضایل ائمه اهل البیت: به رشته
تحریر درآورده است. ابن جوزی بخش مختصری از خطبه فدک را
به صورت مرسل از شعبی نقل نموده است.[31] وی در سال 654ه بدرود حیات
گفته است.
16 ـ شرح نهج البلاغه، تألیف ابن ابی الحدید معتزلی
این کتاب که یک دوره کامل تفسیر و شرح سخنان امام علی7 در نهج البلاغه است، از شروح معتبر و قابل استفاده به شمار میرود و حاوی اطلاعات تاریخی مفیدی است. ابن ابی الحدید این خطبه را از کتاب السقیفهٔ و فدک جوهری نقل نموده است.[32]
17 ـ شرح نهج البلاغه، اثر علی بن میثم بحرانی
ابن میثم بحرانی، متوفای 679 ه، بخش کوتاهی از خطبه را بدون ذکر سند آورده است.[33]
18 ـ کشف الغُمّهٔ فی معرفهٔ الأئمهٔ، اثر علی بن عیسی إربلی
علامه ابوالحسن علی بن عیسی بن ابوالفتح اربلی، از علمای شیعه امامیه به شمار میرود. او این خطبه را از کتاب السقیفهٔ و فدک جوهری نقل نموده است.[34]
19 ـ معادن الحکمهٔ فی مکاتیب الأئمهٔ، تألیف علَم الهدی بن فیض کاشانی
موءلف در این اثر نامهها و رسالههای ائمه: را جمع آوری نموده است. علم الهدی بخشی از خطبه را بدون ذکر سند آورده است.[35]
[1] . الذریعهٔ، ج 7، ص 203.
[2] . همان، ج 18، ص 109.
[3] . رجال النجاشی، ص 87؛ ایضاح الاشتباه، ص 104؛ اَمل ال آمل، ج 2، ص 26؛ الذریعهٔ، ج 4، ص 348.
[4] . الاعلام، ج 1، ص 141؛ الذریعهٔ، ج 26، ص 125.
[5] . بلاغات النسأ، ص 26.
[6] . مختصر بصائر الدرجات، ص 6.
[7] . بحارالأنوار، ج 1، ص 7 و 21.
[8] . مختصر بصائر الدرجات، ص 456.
[9] . الذریعهٔ، ج 12، ص 206.
[10] . السقیفهٔ و فدک، ص 98.
[11] . الذریعهٔ، ج 18، ص 109.
[12] . الاَعلام، ج 4، ص 276.
[13] . الذریعهٔ، ج 21، ص 376.
[14] . مقاتل الطالبیین، ص 60.
[15] . شرح الاخبار، ج 1، ص 71.
[16] . همان، ج 3، ص 34، ح 174.
[17] . الاَعلام، ج 18، ص 274.
[18] . من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 372، ح 1754.
[19] . علل الشرائع، ج 1، ص 289.
[20] . الطرائف، ص 263، ح 368.
[21] . الاعلام، ج 7، ص 289.
[22] . نثر الدر، ج 4، ص 8 .
[23] . الاعلام، ج 4، ص 278
[24] . الشافی فی الاِمامهٔ، ج 4، ص 71.
[25] . دلائل الامامهٔ، ج 4، ص 71.
[26] . همان، ص 111.
[27] . مقتل الحسین، ص 121، ح 59.
[28] . الاحتجاج، ج 1، ص 5.
[29] . همان، ج 1، ص 253.
[30] . منال الطالب، ص 501 507.
[31] . تذکرهٔ الخواص، ص 317.
[32] . شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 263.
[33] . شرح نهج البلاغه، بحرانی، ج 5، ص 101.
[34] . کشف الغُمّهٔ، ج 1، ص 454.
[35] . معادن الحکمه، ج 1، ص 384.