یا مدرک الثار البدارالبدار |
|
شن علی حرب عداک المغار |
ای انتقام گیرنده بشتاب، بشتاب و بر دشمنانت شبیخون زن و یورش بر.
یا صاحب العصر رکن الهدی |
|
قد هدَّ، و الجور علی الدین جار |
ای صاحب الزمان آیا میپسندی سنگ شرابگیری بر روی ما بچرخد؟
قد ذهب العدل و رکن الهدی |
|
قد هد، و الجور علی الدین جار |
دادگری رفته، ستون هدایت ویران شده و ستم بر دیانت روا داشته شده است.
اغص رعاک الله من ناصر |
|
رعیه ضاقت علیها القفار |
خداوند تو را حفظ کند، به فریاد مردمی برسی و کسانی را یاری کن که زمین بر آنها تنگ شده است.
تنسی علی الدار هجوم العدی |
|
مذ اضرموا الباب بجزل و نار |
آیا هجوم دشمنان را بر خانه از یاد بردهای، در ان هنگام که بر در خانه آتش و هیزم برافروختند.
و رض من فاطمه ضلعها |
|
و حیدر یقاد قسرا جهار |
و پهلوی فاطمه را شکسته و حضرت علی را به زور و آشکارا کشاندند
تعدو و تدعو خلف اعدائها |
|
یا قوم خلوا عن علی الفخار |
پشت سر دشمنان میدوید و صدا میزد ای مردم دست از علی آبرومند بردارید،
قد اسقطواجنینها و اعتری |
|
من لطمه الخد العیوم احمرار |
کودک رحمش را افکندند و از سیل وارد شده بر صورتش چشمهایش سرخ شد.
فما سقوط الحمل؟ ما صدرها؟ |
|
مالطمها؟ ما عصرها بالجدار؟ |
سقط جنین؟ چه شد؟ سینه چه شد؟ سیلی چه شد؟ و فشار بر یوار چه شد؟
ما وکزها بالسیف فی ضلعها؟ |
|
و ما انتشار قطرها و السوار؟ |
نواختن با شمشیر بر پهلویش؟ پرت شدن گوشواره و دستارش را چه شد؟
ما ضربها بالسوط ما منعها؟ |
|
من البکاء و مالها من قرار |
تا زیانه خوردنش چه شد و ممانعت از گریه و عدم آسایش و آرامش او چه شد؟
ما الغصب للعقار منهم و قد |
|
انحلها رب الوری للعقار |
غصب زمینهای آن حضرت چه شد، با این که پروردگار جهانیان آن زمینها را به او بخشیده بود.
ما دفنها باللیل سرا و ما |
|
نبش الثری منهم عنادا جهار |
دفن آنحضرت چه شد که به طور مخیفانه وشبانه بود و چه شد که آنان اقدام به نبش قبر آن حضرت به طور آشکار نمودند؟
تعسا لهم فی ابنه مارعوا |
|
نبیهم و قد رعاهم مرار |
مرگ بر آنان، در مورد دختری که پیامبراشن را در مورد او رعایت نکردند با این که آن حضرت بارها رعایت حال آنان را کرد.
قد ورثت من امها زینب |
|
کل الذی جری علیها و صار |
زینب نیز از مادرش تمام جریانات و مصائبی راکه بر او وارد شد به ارث برد.
وزادت ابنه علی امها |
|
من دارها تهدی الی شر دار |
دختر بیش از مادر، مصیبت دیگری داشت که از خانهاش به بدترین خانهها به هدیه فرستاده شد!
تستر بالیمنی و جوها فان |
|
اعوزها الستر تمدالیسار |
با دست راست صورتها را پوشاند و هنگامی که پوشش، با دست راست امکان نداشت، از دست چپ کمک گرفت.
لا تبزغی یا شمس کی لا تری |
|
زینب حسری ما علیها خمار |
ای خورشید از این که میبینی زینب کبری3 چادر و مقنعه ندارد، تو روی بپوشان[1]
[1] . شعراء الحسين7 / 89 ، المرائي و المدائح /219، سید صالح الحلّی.