پس از آن که حکومت شهادت گواهان حضرت3 را نپذیرفت، حضرت زهرا3 از راه دیگر وارد شد و از حکومت خواست میراث پدرش را که فدک نیز بخشی از آن است،[1] به او واگذار کند و در این مورد به نص آیه قرآن درباره
ارث متمسک شد: «﴿يُوصيكُمُ اللَّـهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ. ..﴾ ؛[2]
خداوند به شمار درباره [ارث] فرزندانتان سفارش میکند که سهم پسر دو برابر دختر است... . »
ظاهر این آیه عام است و انبیا و غیر انبیا را شامل میشود. ابوبکر در برابر این آیه چنان استدلال کرد که انبیا از خود ارث باقی نمیگذارند. حضرت زهرا3 فرمود: چگونه است که هر گاه تو درگذشتی فرزندانت از تو ارث میبرند؛ اما ما از رسول خدا6 ارث نمیبریم؟![3] آن گاه به آیات دیگر قرآن که در موارد مختلف از ارث پیامبران گذشته سخن به میان آورده است، تمسک جست؛ مانند آیه ششم سوره مریم و آیه شانزدهم سوره نمل. در آیه ششم سوره مریم، حضرت زکریا بیان میدارد که «خداوندا، من از خویشانم که پس از من وارثانم خواهند شد، بیمناکم. .. پس فرزندی به من عطا کن که از من و آل یعقوب ارث برد.»[4] در آیه شانزدهم سوره نمل از ارث بردن سلیمان پیامبر، از پدرش داوود پیامبر سخن به میان آمده است.[5] سؤالی که در این جا به ذهن میرسد، آن است که اگر حضرت زهرا3 میتوانست فدک را از طریق ارث به دست بیاورد، باید میدانست پیامبراکرم6 وارثان شرعی دیگری به عنوان همسران دارد و فدک تنها از آن حضرت3 نمیگشت. پس چرا از ابوبکر میخواهد تمام فدک را از طریق ارث به او واگذار کند؟
در پاسخ باید گفت:
- 3 تمام فدک را شرعا از آن خود میدانست و چون ادعای بخشش او را نپذیرفتند، به ادعای ارث متوسل شد.
- 6 تقسیم میشد[6] و 78 آن به حضرت3 میرسید. بنابراین، طبیعی مینمود که حضرت3 به جهت فراوانی سهمش ادعای خود را در ظاهر به صورت کلی بیان دارد.
[1] . شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 217 .
[2] . سوره نساء (4)، آیه 11 .
[3] . شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 218 و 251 .
[4] . واضح است، با توجه به بیمناکی حضرت زکریا از وارثان فعلی خود، مراد او از ارث در این جا ارث در امور مالی است نه ارث نبوت و حکمت که این دو قابل ارث نیستند و خدا به هر کس بخواهد عطا میکند .
[5] . الاحتجاج، طبرسی، ج 1، ص 144 .
[6] . نساء (4): 12 .