این بیبی وقتی مقام علمی او روشن میشود که این دوتا خطبهای که یکی در مسجد و یکی در منزل ایراد کردهاند؛ آن خطبهها را ببینند، بعد خطبههای نهج البلاغه را ببینند. خطبههای نهجالبلاغه هم یکسان نیستند، بعضیها عرشیاند، بعضی متوسطاند. آن خطبههای عرشی نهجالبلاغه را هم ببینند، عمیقترین جملههای خطبههای عرشی نهجالبلاغه را ببینند، آنگاه میفهمد آن بخشهای عرشی خطبههای عمیق نهجالبلاغه قبل از این که علیبنابیطالب7 این خطبهها را بگوید و بفرماید لااقل 25 سال قبلش همین بانو فرمود.
یک خطابهای دارد که قابل درک است برای خیلیها، یک خطبهای دارد که آن به این زودیها درک شدنی نیست. خطبهای که اینها میخواندند به این فکر نبودند که مردم بفهمند؛ خطبه را که برای مردم نمیخوانند؛ مثل دعا اینها یک ارتباطی با خدا داشتند [و] یک ارتباطی با جامعه و خلق. آن بخشی که به خطبه برمیگردد، به حمد برمیگردد، به توحید برمیگردد، به ثنا برمیگردد آنجا کاری با مردم ندارند؛ حالا مردم میخواهند بفهمند یا نفهمند. دعا عرفه سیدالشهداء7 را مردم میخواهند بفهمند، یا نفهمند.
اما این بیست جلد وسائلالشیعه و امثال این اینها برای مردم است [و] فهمیدنش هم سخت نیست. فهمیدن این مطالب بیست جلد وسائلالشیعه و مستدرکالوسائل و اینها چون برای بیان مردم، هدایت، راهنمایی، اخلاق، حقوق و فقه مردم است، فهمیدنی است، منتها حالا یک سی چهل سال درس خواندن میخواهد، اما آن یک درسی نیست که انسان با این ده بیست سی سال حل بشود نشانهاش این است که خیلیها رفتند و ماندند. دعاها حسابشان جداست، خطبهها حسابشان جداست، آنجایی که ائمه: با خدا سخن میگویند حسابشان جداست، آنجا که با خلق خدا سخن میگویند حسابشان جداست.