حال که این روایت را به گونههای متفاوت از بُخاری و مُسلم نقل کردیم و از چگونگی تصرّفات و تحریفات بُخاری آگاه شدیم، جا دارد که ما و نگارندهی نامه در این نقلها بیندیشیم و به نکات آن توجّه نماییم. نکات جالبی در آنها دیده میشود:
- 7 و عبّاس فدک را مطالبه کرده بودند، بنا بر این، مرجع ضمیر «ها» فدک است.
- 7 به عنوان نیابت از طرف حضرت زهرا3، و مطالبه عبّاس از باب ارث خودش بوده است.
این موضوع آشکارا در سخن یاقوت حموی در معجم البلدان - آن سان که نقل کردیم - دیده میشود و نمیتوان گفت: شاید آنان اموال دیگرِ رسول خدا6 غیر از فدک را خواسته بودند.
3. عمر فدک را به آنان بازگرداند و گفت: «با این شرط که با خدا عهد
کنید که...
این رفتار وی دروغ شمردن عملی حدیث «إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ.. . » است.
همچنین این نکته را به ذهن میآورد که چرا خود ابوبکر با گرفتن تعهّد فدک را به زهرا3 باز نگرداند؟
- 7 و عبّاس دربارهی فدک، رفتن آنها به نزد ابوبکر و عمر برای داوری و توهین عبّاس به علی7 سخن به میان آمده است. این موضوعی است که هرگز نمیتوان آن را تصدیق کرد و پذیرفت.
- 8 شخصاً همکار اصلی ابوبکر بود، با این حال چگونه ممکن است در زمان حکومتش آن را بازگردانده باشد؟
البتّه باید گفت: این مطلب از جمله قراین و شواهدی است که نشان میدهد که مقصود آنان از گرفتن فدک در آن زمان، خود فدک نبوده، بلکه غرض دیگری در میان بوده است، چنان که مطالبهی آن از جانب حضرت علی7 و سیدهٔ النساء فاطمهی زهرا3 نیز هدف دیگری داشته است.