borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد دهم»
محبوبه داور

مبادا باغبانی در بهاران

 

خزانِ نخل بارآور ببیند

مبادا در بهار زندگانی

 

که نخلی، چیده برگ و بر ببیند

مبادا عندلیبی لانه ی خویش

 

ز برق فتنه در آذر ببیند

چه حالی دارد آن مرغی که از جفت

 

به جا در لانه مشتی پر ببیند

وز آن جانسوزتر احوال مرغی است

 

که جای لانه، خاکستر ببیند

ندارد کودکی طاقت که نیلی

 

ز سیلی صورت مادر ببیند

گل سرخ ست مادر، کی تواند

 

رخ خود را چو نیلوفر ببیند

هزاران بار اجل بر مرد خوش‌تر

 

که سیلی خوردن همسر ببیند

چه حالی می‌‌کند پیدا خدایا!

 

اگر این صحنه را، حیدر ببیند؟

مگو رو کرده پنهان تا مبادا

 

رخش را، ساقی کوثر ببیند

تواند آن که مولا بی نگاهی

 

رخ محبوبه ی داور ببیند

خسوف مه، کسوف آفتاب ست

 

نخواهد خصم بد اختر ببیند

میان شعله، در از درد نالید

 

که یا رب قاتلش کیفر ببیند

ولی از روی مولا شرم دارد

 

که مسمارش به خون اندر ببیند

چه سان مولا از این پس خانه ی خویش

 

تهی از دخت پیغمبر ببیند؟

نهان کن چادر و سجّاده‌اش را

 

مبادا زینب مضطر ببیند

برو دیوار و در را شستشو کن

 

مگر این صحنه را کمتر ببیند[1]

 


[1]. سراینده: محمّد على مجاهدي.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: