در خطبهى تاريخى حضرت صديقهى طاهره3 فرازى نورانى جلوه نمايى مىكند كه شايد بتوان گفت تمام مطالب پيشين و پسين اين فراز براى فهماندن و جاانداختن آن بيان شده است: وَ جَعَلَ طَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلَّةِ وَ إِمَامَتَنَا أَمَاناً لِلْفُرْقَةِ.[1]
حضرت در سخنرانى حماسى خود افقهاى بسيارى را مىگشايند: از حمد و ثناى الهى گرفته تا نقش رسالت در تحول تاريخى عرب، حكمت دستورهاى اسلامى و فراوان اعجوبههاى حكمت آميز ديگر؛ اما با ژرف نگرى در فرازهاى اين خطبه مىتوان دريافت كه تمام بحثهاى مطرح شده در راستاى روشن سازى «جايگاه ولايت و امامت در نظام اسلامى» چينش و سامان يافته است.
بارى، مهمترين هدفى كه در اين خطبهى بى نظير دنبال مىشود فهماندن اين حقيقت به مردمان است كه تنها راه ثمربخشى شريعت و يگانه محور وحدت، پذيرش ولايت اهل بيت: و سرسپردگى عملى بدان مىباشد: لذا حضرت زهرا3 ميفرمايد: «وَ جَعَلَ طَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلَّةِ وَ إِمَامَتَنَا أَمَاناً لِلْفُرْقَةِ»؛[2] خداوند، اطاعت ما را سامانى براى آيين اسلام و امامت ما را امانى از تفرقه و اختلاف قرار داده است.
واژهى «ملت»، هر چند در زبان فارسى به معناى مردم و جامعه مىباشد، اما در فرهنگ قرآنى و روايى به معناى دين و آيين خدايى است: ﴿وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً﴾[3]؛ جملگى از آيين ابراهيم پيروى كنيد كه دينى استوار و بى انحراف است. دين و آيينى كه از ديدگاه الهى داراى روح و حقيقتى واحد است و اين روح واحد چيزى نيست جز اسلام و تسليم محض در مقابل قادر متعال: ﴿إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّـهِ الْإِسْلامُ﴾؛[4] همانا دين پسنديده نزد خدا آيين اسلام است. ﴿هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ...﴾؛[5] خداوند پيش از اين شما امت را در صحف ابراهيم و در اين قرآن، مسلمان ناميده است.
حضرت زهرا3 در اين فراز نورانى آيين اسلام را به مجموعهاى متشكل از عضوها و ارگانهاى متعدد تشبيه مىفرمايند كه ثمربخشى آن، در درجهى نخست نيازمند يك نظام فرماندهى است كه ميان همهى زير مجموعهها تعادل و توازنى نتيجه بخش برقرار سازد و در درجهى دوم وابسته به انسجام زيرمجموعهها با يكديگر و هم آهنگى كامل آنها با خواستههاى فرماندهى است.
هر مجموعهاى اگر از يك نظام فرماندهى خلاق و مدبر بى بهره باشد و يا با وجود فرماندهى مناسب، بين زيرمجموعهها و فرماندهى، اتحادى مطلوب برقرار نباشد، هرگز به هدف و سامان نخواهد رسيد.
به همين سان نابسامانى امور هر جامعهاى؛ يا ره آورد اختلال و نقص در نظام فرماندهى است و يا فرجام ناهماهنگى بين فرمانبران و فرماندهى است و يا نتيجهى هر دو. بنابراين هر نوع ضعفى در دستگاه فرماندهى يا هر گونه اختلافى بين زيرمجموعههاى فرمانبر يا هر قسم ناهماهنگى در رابطهى فرماندهى و فرمانبرى مىتواند كل جامعه را تحت تأثير قرار دهد و آن را به مجموعهاى نابهنجار و نامتعادل تبديل سازد.
جامعه آنگاه از ناهماهنگى و نابسامانى مىرهد و به انسجام و سامان مىرسد كه افراد آن يك نظام لايق و كارآمد را براى فرماندهى خويش برگزينند و جملگى با اتحاد و هم آهنگى كامل به اجراى فرمانها و خواستههاى آن همت گمارند تا از اين رهگذر تمام افراد جامعه به سعادت در آخرت نايل آيند.
تنها پيشوايى و رهبرى اهل بيت است كه مىتواند جامعه را از اختلاف و پراگندگى برهاند که حضرت زهرا3 به آن اشاره ميفرمايد: «امامتنا امانا من الفرقه» و تنها اطاعت همه جانبه از ايشان است كه مىتواند آيين اسلام را به هدف نهايى خود؛ يعنى سعادت دنيوى و اخروى همهى افراد جامعه، برساند: «وَ طَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلَّة».
امت بى امام، چونان گلهى بى چوپان است كه عاقبت نصيب گرگ خواهد شد و در گرداب فتنهها و بلاها فرو خواهد غلطيد. اما تنها در صورتى مىتوان ادعا كرد كه در جامعهاى نظام اسلامى حاكم است كه علاوه بر الهى بودن دستگاه فرماندهى و رهبرى، تمام اركان جامعه نيز با رهبرى الهى رابطهاى سالم و خداپسندانه برقرار نمايند.
آن هنگامى بايست نقش و ثمرهى كامل نظام اسلامى را انتظار داشت كه ارگانها و اندامهاى نظام با كنارگذارى اختلافات شخصى و جناحى تمام دستورهاى رهبرى الهى را خالصانه پذيرا شود و عاشقانه به اجرا درآورند. اما وقتى ارگانهايى در ارتباط با اين مراكز فرماندهى دچار اختلال باشند و تحت تأثير هواهاى نفسانى فرمانهاى الهى را پذيرا نشوند و يا عواملى چون نقشهها و سرمايه گذاريها دشمنان خارجى و همراهى شيطان صفتان داخلى هم آهنگى و انسجام لازم بين رهبرى و امت را بر هم بزند، نبايستى انتظار غير واقع بينانهاى داشت.
آرى، ولايت و امامت تنها عامل به سامان رسانى آيين اسلام است؛ اما به شرط ولايت پذيرى امت. بارى، ولايت و امامت يگانه محور وحدت، امنيت و عدالت است؛ اما به شرط همراهى و همدلى امت. اى صد افسوس، اگر امت، امامت را قدر نشناسد و آن را تنها واگذارد!
اى هزاران افسوس كه اگر امت چنين جفايى در حق امامت روا دارد، طوفان فتنهها و تفرقهها از هر سو بر او هجوم خواهد آورد و بنيان و سامان جامعهى اسلام را درهم خواهد شكست!!!
از همين روست كه صديقهى طاهره3 در آن بى نظير خطبهى حكمت آموز، يگانه راه رسيدن به توسعه و عدالت اجتماعى را روى آورى مردمان به ولايت و امامت و همراهى عملى ايشان با پيشواى الهى امت معرفى مىفرمايند:
«به خدا سوگند اگر پاى در ميان مىنهادند و على7 را بر كارى كه پيغمبر6 به او وانهاده بود يارى و همراهى مىكردند، ايشان را به راه راست مىبرد و حق هر يك را بدو مىسپرد؛ چنان كه كسى زيانى نبيند و هر كس ميوهى آنچه كشته است، بچيند.
اين شتر را سالم به مقصد مىرساند و حركتش براى كسى رنج آور نبود. تشنگان عدالت را از سرچشمهى سرشار زلال حقيقت سيراب مىكرد؛ چشمهاى كه آب زلال آن فواره زنان از هر طرف جارى است كه هرگز رنگ كدورت نپذيرد و همواره سيراب بوده، رنج تشنگى نبينند.»
و آنگاه بلافاصله به رمز وحدت بخشى، عدالت گسترى و امنيت آورى ولايت اشاره مىفرمايند:
«اگر على7 كه همواره در پنهان و آشكار نصيحت كنندهى مردمان بود، به خلافت مىرسيد، از اموال بيت المال براى خود ذخيره نمىنمود و از ثروت دنيا به اندازهى نياز بر مىداشت؛ به اندازهى آب اندكى كه عطش را فرونشاند و طعام مختصرى كه رفع گرسنگى نمايد، در آن هنگام، زاهد از حريص به دنيا و راستگو از دروغگو باز شناسانده مىشد. اگر مردم ايمان آورده، تقواپيشه مىساختند و حق را به امام واقعى مىسپردند، درهاى رحمت از آسمان و زمين به روى آنان گشوده مىگشت؛ اما دروغ گفتند و به زودى خدا به كيفر آنچه كردهاند، آنان را عذاب خواهد فرمود.»[6]
[1] . الاحتجاج: ص 97. دلائل الامامهٔ: ص 33.
[2] . الاحتجاج: ص 97. دلائل الامامه: ص 33.
[3] . سوره نساء (4): 125.
[4] . سوره آل عمران (3): 19.
[5] . سوره حج (22): 78.
[6] . [وَ تَاللَّـهِ لَوْ مَالُوا عَنِ الْـمَحَجَّةِ اللَّائِحَةِ و تكافؤوا عن زمام نبذة اليه رسول الله6 وَ زَالُوا عَنْ قَبُولِ الْـحُجَّةِ الْوَاضِحَةِ لَرَدَّهُمْ إِلَيْهَا وَ حَـمَلَهُمْ عَلَيْهَا وَ لَسَارَ بِهِمْ سَيْراً سُجُحاً، لَا يَكْلُمُ خِشَاشُهُ وَ لَا يَكِلُّ سَائِرُهُ وَ لَا يُمَلُّ رَاكِبُهُ، وَ لَأَوْرَدَهُمْ مَنْهَلًا نَمِيراً صَافِياً رَوِيّاً، تَطْفَحُ ضَفَّتَاهُ وَ لَا يَتَرَنَّقُ جَانِبَاهُ، وَ لَأَصْدَرَهُمْ بِطَاناً وَ نَصَحَ لَـهُمْ سِرّاً وَ إِعْلَاناً، وَ لَمْ يَكُنْ يُحَلَّى مِنَ الْغِنَى بِطَائِلٍ وَ لَا يَحْظَى مِنَ الدُّنْيَا بِنَائِلٍ غَيْرَ رَيِّ النَّاهِلِ وَ شُبْعَةِ الْكَلِّ، وَ لَبَانَ لَـهُمُ الزَّاهِدُ مِنَ الرَّاغِبِ وَ الصَّادِقُ مِنَ الْكَاذِبِ « وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ» (اعراف: 96) «وَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزِينَ» (زمر: 51). معانى الاخبار: ص 354. كشف الغمهٔ: ج 1، ص 492. دلائل الامامهٔ: ص 39. بلاغات النساء: ص 32. الاحتجاج: ص 108. ]