پس از زدن پرده و نشستن، حضرت زهرا7 یك مرتبه سكوت را شكست و نالهای جانسوز سر داد كه یك مرتبه همه مسجد به گریه افتادند.
مجلس منقلب شد . همه گریه سر دادند. سپس مهلت داد تا همهمهها تمام شد و سپس شروع به خطبه كرد.
نكته مهم این است كه بدانیم چرا حضرت در هنگام آمدن به مسجد گریه نكرد؟ چرا هنگام زدن پرده آرام بود؟ و چرا پس از آن ناله سوزناك، ناگهان آرام شد؟ در حالی كه مهاجران و انصار هنوز گریه میكردند .
روشن است كه طبیعت زنان رقیقتر است و طبعاً باید او بیش از دیگران به گریه ادامه میداد.
اما، چرا یك مرتبه گریه را تمام كرد و زمان زیادی منتظر ماند تا دیگران نیز سكوت كنند و از گریه دست بردارند؟ این كارها برای چه بود؟
به نظر میرسد كه حضرت میخواست با همین راه رفتن، گریه و سكوت به موقع، تسلط خویش را بر احساسات و عواطف خود نشان دهد، به گونهای كه در جای دیگر فرموده است:
آن قدر مصيبتهاي زياد و شديدي روزگار بر من فرود آورد که اگر بر روز اين گونه مصيبت وارد ميشد تار ميگشت.
و اگر چه او زن است و براي زن تاب تحمل مشکلات و مصائب مشکلتر است و اگر چه فغان اختياري نيست ولي او ميخواهد شجاعت. شهامت، تسلط بر خويش را کاملا به نمايش بگذارد و بگويد در حالي که همه مصيبت زدهايد، من ميتوانم لحظهاي گريان و لحظهاي ساکت باشم، ميتوانم با وقار و با ابهت راه روم و ميتوانم در اوج گريه همگان آرام گيرم.