borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد دهم»
مرحله سوم: فدك

هنگامى كه ابوبكر زمام امور مسلمين را در دست گرفت و بر اريكه خلافت نشست تصميم گرفت؛ فدك فاطمه3 را مصادره كند. فدك دهكده‌اى بود كه در چند فرسخى مدينه قرار داشت و داراى چندين باغ و بستان بود. اين دهكده، در روزگار قديم بسيار آباد بود و در اختيار يهود قرار داشت. مالكين آن، وقتى قدرت پيشرفت اسلام را در جنگ خيبر مشاهده كردند، شخصى را خدمت رسول خدا6 فرستادند و پيشنهاد صلح كردند. پيغمبر اكرم6 صلح را پذيرفت و بدون جنگ، قرارداد صلح به امضاء رسيد. بدين وسيله نصف زمين‌هاى فدك در اختيار رسول خدا6 قرار گرفت و خالصه‌ى رسول اللَّه شد.[1] بر طبق قوانين اسلام هر زمينى كه بدون توسل به جنگ مفتوح گردد خالصه‌ى رسول خداست و ساير مسلمانان در آن حقى ندارند.

اراضى فدك در اختيار و تملك رسول خدا6 درآمد و منافع آن را در بين بنى هاشم و فقرا و بيچارگان تقسيم مى‌كرد. بعد اين آيه‌ى نازل شد: (وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ).[2] پس از نزول آيه، پيغمبر بر طبق دستور الهى فدك را به فاطمه3 بخشيد و در اين مورد روايات زيادى از پيغمبر اكرم6 صادر شده است. از باب نمونه:

«ابوسعيد خدرى» مى‌گويد: وقتى آيه‌ى (وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ) نازل شد پيغمبر6 به فاطمه فرمود: فدك مال تو باشد.[3] «عطيه» مى‌گويد: وقتى آيه (وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏) نازل شد پيغمبر فاطمه3 را خواست و فدك را به او بخشيد.[4] على بن ابى طالب7 مى‌فرمايد: رسول خدا در زمان حياتش فدك را به حضرت فاطمه بخشيد.[5] فدك ملك ناچيز و كم ارزشى نبود، بلكه املاك آباد و پر درآمدى بود به طوري كه مى‌نويسند: سالى در حدود بيست و چهار هزار يا هفتاد هزار دينار درآمد داشت.[6]

دو مطلب را مى‌توان به عنوان شاهد ذكر كرد كه فدك املاك وسيع و پر منافعى بوده است.

مطلب اول: ابوبكر در جواب حضرت فاطمه3 كه براى مطالبه فدك آمده بود گفت: فدك مال رسول خدا6 نبود بلكه يكى از اموال عمومى مسلمانان بود كه پيغمبر اكرم6 به وسيله‌ى آن مردان جنگى را به جنگ مى‌فرستاد و درآمدش را در راه خد انفاق مى‌فرمود.[7]

مطلب دوم: وقتى معاويه به خلافت رسيد فدك را بين مروان بن حكم و عمر بن عثمان و يزيد بن معاويه تقسيم نمود.[8] از اين دو مطلب استفاده مى‌شود كه فدك املاك با ارزش و پر درآمدى بوده كه ابوبكر مى‌گفت رسول خدا6 با درآمد آن، جنگ مى‌كرد و در راه خدا انفاق مى‌فرمود.

اگر ملك ناچيزى بود، ارزش آن را نداشت كه معاويه آن را در بين فرزندش يزيد و دو نفر از ياران با وفايش تقسيم كند.[9]



[1] . شرح ابن ابى الحديد ج 16 ص 210.

[2] . سوره ى اسراء، آيه‌ى 26.

[3] . كشف الغمه، ج 2، ص 102/ در المنثور تاليف جلال الدين سيوطى، ج 4، ص 177.

[4] . كشف الغمه، ج 2، ص 102.

[5] . كشف الغمه، ج 2، ص 102/ احاديث مربوط به اين مطلب را مى‌توانيد در كتاب در المنثور، ج 4، ص 177 و غايهٔ المرام، ص 323 مطالعه كنيد.

[6] . سفينهٔ البحار، ج 2، ص 351.

[7] . شرح ابن ابى الحديد، ج 16، ص 214.

[8] . شرح ابن ابى الحديد، ج 16، ص 216.

[9] . پايان گفتار آيهٔ الله اميني.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: