حضرت محمد6 نیز از همان آغاز دعوت علنی به اسلام، با مخالفت تند و شدید کفار و مشرکان رو به رو بود و نبردها و درگیریهای حساس و سرنوشت سازی میان آنان روی داد. پیامبر اسلام و مسلمانان مأمور انذار و مبارزه پیگیر با گروه باطل بودند و در این راه سختیها و ناراحتیهای زیادی را تحمل کردند: ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّـهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ﴾[1]؛
«محمد6 پیامبر خدا است و کسانی که با اویند، بر کافران سختگیر هستند. . . » ﴿أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّـهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ . . .﴾[2] «چرا با کسانی که پیمانهای خود را شکستند و در صدد بیرون کردن پیامبر برآمدند و در ابتدا با شما «دشمنی» آغاز کردند، جنگ نمیکنید؟ آیا از آنها بیم دارید؛ اگر به راستی اهل ایمان هستید، خداوند سزاوارتر است که از او بترسید».
و نیز دستور میدهد که: ﴿قاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّـهُ بِأَيْديكُمْ وَ يُخْزِهِمْ وَ يَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَ يَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنينَ﴾[3]؛ «با آنان نبرد کنید [تا] خدا، با دستهای شما آنها را عذاب کند و خوارشان سازد و شما را بر آنها پیروز گرداند و دلهای گروهی را که مؤمنند، بهبود بخشد».
قرآن کریم میفرماید: ﴿يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصيرُ﴾[4]؛ «ای پیامبر! با کافران و منافقان، جهاد کن و بر آنها سخت بگیر؛ جایگاهشان جهنّم است و چه بد سرنوشتی دارند».
و نیز: ﴿يَحْلِفُونَ بِاللَّـهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَ كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا وَ ما نَقَمُوا إِلاَّ أَنْ أَغْناهُمُ اللَّـهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْراً لَهُمْ وَ إِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّـهُ عَذاباً أَليماً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصيرٍ﴾[5]؛
«به خدا سوگند میخورند که [سخنان زننده در غیاب پیامبر] نگفتهاند؛ در حالی که قطعاً سخنان کفر آمیز گفته اند و پس از اسلام، کافر شدهاند و تصمیم ]به کار خطرناکی[ گرفتند که به آن نرسیدند. آنها فقط از این انتقام میگیرند که خداوند و رسولش آنان را به فضل [و کرم] خود بینیاز ساختند؛ [با این حال] اگر توبه کنند، برای آنها بهتر است و اگر روی گردانند، خداوند آنها را در دنیا و آخرت به مجازات دردناکی کیفر خواهد داد و در سراسر روی زمین، نه ولیّ و حامی دارند و نه یاوری».
این کافران، همانهایی هستند که در طول تاریخ، با پیامبران خدا دشمنی کرده و بسیاری از آنان را به شهادت رساندهاند: ﴿بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّـهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ﴾[6]؛ «. . . آنان، آیات الهی را انکار میکردند و پیامبران را به نا روا میکشتند».
این مسئله بعد از پیامبر اکرم6 نیز ادامه یافت و گروه باطل، همواره با حقّ پویان و اولیای الهی ـ به خصوص امامان شیعه ـ دشمنی و خصومت فراوانی داشتند. طبری از امیرمؤمنان علی7 نقل کرده است: «همانا مکر و حیلهای که امّتهای گذشته نسبت به خلفا و اوصیای پیامبران نمودند، این امت نیز نسبت به من و فرزندانم مرتکب خواهند شد»[7].
البته این سؤال همیشه مطرح است که چرا بین این دو جبهه منازعه بوده و چرا گروه باطل، قدرت و سلطه ظاهری داشته است؟ البته هرکجا پیامبران و مؤمنان گام نهادهاند، پیروزی و نصرت الهی با آنان بوده است و یا در این نبردها غالب و چیره بودند و یا اینکه با عذاب الهی دشمنانشان نابود شدند.
شهید مطهری مینوسید: «. . . حقّ اصیل است و باطل غیر اصیل و همیشه بین امر اصیل و غیر اصیل، اختلاف و جنگ است؛ ولی این طور نیست که حقّ همیشه مغلوب باشد و باطل همیشه غالب.
آن چیزی که استمرار داشته و زندگی و تمدّن را ادامه داده، حقّ بوده است و باطل نمایشی بوده که جرقهای زده بعد خاموش شده و از بین رفته است. . . ]بر این اساس[ جنگ میان حقّ و باطل همیشه وجود داشته است. انسان میبیند که باطل به طور موقّت میآید و حقّ را میپوشاند؛ ولی آن نیرو را ندارد که بتواند به صورت دائم باقی بماند و عاقبت کنار میرود»[8]
با این حال علت موفقیتهای ظاهری «باطل» در بعضی مواقع، چند چیز میتواند باشد؛ از جمله:
۱. استفاده فراوان از امکانات مادی و ابزارهای چپاولگری و سلطه جویی؛
۲. بهره گیری از انواع روشها ـ مشروع یا نامشروع ـ جهت رسیدن به اهداف و خواستههای خود؛
۳. وحدت و انسجام فراوان میان اهل باطل و اطاعت بی چون چرا از رهبران و سردمداران مفسد و شرور خود؛
۴. آمیختگی باطل با حقّ و ظهور آن در چهرة حق؛
۵. بهره گیری از مظاهر حقّ و حقیقت و به خدمت گرفتن آنها و. . . .
حضرت علی7 در این زمینه مطالب زیبا و نغزی دارند که به دو مورد آنها اشاره میشود:
الف. «فلو انّ الباطل خلص من مزاج الحق لم یخف علی المرتادین»[9]؛ «اگر باطل از آمیزش با حقّ خالص شود، بر حقّ جویان مخفی نخواهد ماند».
ب. «و لو انّ الحق خلص من لبس الباطل، انقطعت عنه السنّ المعاندین»[10]؛ «اگر حقّ از آمیزش با باطل رهایی یابد، زبان دشمنان قطع میشود».
[1] . سوره فتح (68)، آيه 29.
[2] . سوره توبه (9) ، آيه 13 و 14.
[3] . همان، آيه 14.
[4] . همان، آيه 73.
[5] همان، آيه 74.
[6] . سوره بقره(2)، آيه 61.
[7] . تفسير برهان، ج4، ص 644.
[8] . حق و باطل، ص 35.
[9] . نهج البلاغه، خطبه 50.
[10] . همان.