borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد دهم»
تمسک پیامبران به روش گذشتگان

قرآن کریم در مقام تبیین توحید راستین و حقانیت اسلام و بطلان مرام‌‌های دیگر از زبان پیغمبر، می‌‌فرماید : «قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ؛ اگر برهانی بر صدق دعوی خود دارید، آن را اقامه کنید.»[1] آنگاه می‌‌فرماید : «هذا ذِكْرُ مَنْ مَعِيَ وَ ذِكْرُ مَنْ قَبْلي‏»[2] یعنی همه‌ انبیا، مردم را به توحید دعوت کردند و سخن همه‌ ما این است که اگر برهانی دارید، اقامه کنید. یعنی پیامی که ما آوردیم، برابر با برهان است؛ در حالی که سخن شما، تابع برهان نیست. شما تابع روش نیاکان خود هستید و ما پیامبران همه یک سخن داریم؛ اما نه مقلدانه، بلکه چون برهان مشترک است، دعوی و دعوت هم مشترک می‌‌باشد.

پس اگر انبیا، سخن یکدیگر را تصدیق می‌‌کنند، نه برای آن است که، یکی تابع دیگری است، بلکه برای آن است که همه تابع یک اصل و یک هدایتند. اما در سنت‌‌های باطل، عده‌ای تابع یک گروه باطلند و سنت پیروی از گذشتگان را اصل قرار داده‌اند. سخن انبیا که تحقیق مستمر است سخنی مبرهن و حاکم بر آراء و نظرات بی‌ برهان است، اما سخن مترفان، تقلید مستمر است و به همین جهت محکوم می‌باشد.

لازم است توجه شود که، استمرار سلسله تحقیق غیر از تداوم حلقات تقلید است، چون در مباحث زیربنایی گذشت که جهان آفرینش بر اساس حق تنظیم شده و باطل مانند علف هرز بدون ریشه است و همراه با رشد درختان ثمربخش می‌‌رویند، که باغبان جامعه انسانی به بريدن و دور ريختن آنها مبادرت می‌‌کند.

حضرت یوسف‌7 درباره‌ پیروی از سخنان مبرهن اجداد خود در نفی سنت باطل بت پرستی می‌‌فرماید: من از ملت پدرانم، ابراهیم و اسحاق و یعقوب پیروی کردم : «ذلِكُما مِمَّا عَلَّمَني‏ رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ * وَ اتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبائي‏ إِبْراهيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ» یعنی؛ این بدان معنا نیست که چون پدرانم چنین گفتند، من هم آن را می‌گویم، بلکه چون حق برای من روشن شد، سخن آنان را می‌‌پذیرم و همان را بازگو می‌‌کنم. این طرز تفکر در حقیقت تبعیت از برهان و وحی است، نه صرف تبعیت از پیشینیان.

خداوند سبحان به پیامبر اکرم‌6 نفرمود: «فَبِهِمُ اقْتَدِهْ» به آنان تأسی کن، بلکه فرمود به هدایت آنان تأسی کن: ﴿فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ﴾. پیشوای همه‌ انبیا، هدایت الهی است نه شخص خاصی از پیامبران گذشته؛ البته برای رسول اکرم6 مقامی است که در نشئه‌ غیب مقتدای دیگران بوده است.

انبیا: هرگز تقلید در مسایل اعتقادی و جهان بینی و اصول دین را تجویز نکردند. زیرا در این مسایل، هرگز به گمان و وهم و خیال اعتنایی نداشتند و همواره می‌‌کوشیدند تا جز با یقین و علم سخن نگویند و دیگران را به تحصیل جزم و یقین ترغیب می‌‌کردند و به خطر ظن و تخمین هشدار می‌‌دادند و می‌‌گفتند: در جهان‌شناسی، از ظن استمداد نکنید، زیرا در مسایل الهی و عقلی گمان هیچ سودی نخواهد داشت و تنها اعتقاد سودمند، یقین است که جزم ثابت مطابق با واقع باشد و از راه برهان حاصل شود.

مترفان و اهل باطل تلاش می‌کردند به نوعی انبیا را مفتون اندیشه‌ سنت‌ گرایی خویش سازند و از این راه، تحریف و تبدیلی در آموزش‌‌های آنان ایجاد کنند: «﴿وَ إِنْ كادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنا غَيْرَهُ وَ إِذاً لاَ تَّـخَذُوكَ خَليلاً﴾؛ آنان با سنت گرایی باطلشان سعی می‌‌کردند فتنه‌ای در تو راه پیدا کند و تو را از آن مسیر مستقیم که در پیش داری، منحرف کنند، تا بر ما افترا ببندی و اگر افترا می‌‌بستی، یا حقی را کتمان و باطلی را اظهار می‌کردی، با تو دوست می‌شدند.»[3]

 


[1] . سوره بقره، آيه 111.

[2] . سوره انبیاء، آيه 24.

[3] . سوره إسراء، آيه 73.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: