در اين حال از داخل عرش پروردگار، منادي ندا ميكند:
«اي اهل محشر! چشمان خود را پائين بيفكنيد و خيره نگاه نكنيد، كه دختر حبيب خدا اينك ميخواهد به قصرش برود!»
«در اين حال دختر من فاطمه در محشر حركت ميكند، و بر دوش او دو حلّۀ سبز رنگ است، و در اطراف او هفتاد هزار حوريّه حركت ميكنند. و چون به در قصرش ميرسد، ميبيند كه حسن بر در ايستاده است، و حسين با سر بريده بر در ايستاده است.»[1]
به فرزندش حسن ميگويد: اي حسن! اين شخص سر بريده كيست؟
حسن ميگويد: اين برادر من است! امّت پدرت او را كشتند، و سرش را جدا كردند.
در اين حال از جانب خدا براي فاطمه ندا ميآيد:
اي دختر حبيب خدا! من آنچه را كه امّت پدرت با او به جا آورده بودند به تو نشان دادم؛ چون در ازاء اين مصيبت و در پاداش اين شهادت، من براي تو در نزد خود ذخيره كرده بودم و با خود قرار داده بودم كه نظر در محاسبۀ بندگان خود نكنم تا زماني كه تو و ذرّيّۀ تو و شيعيان تو و كساني كه به شما و ذرّيّۀ شما احسان كردهاند گر چه از شيعيان تو نباشند؛ همه را داخل در بهشت گردانم!
پس فاطمه داخل بهشت ميشود. و ذرّيّۀ او و شيعۀ او داخل بهشت ميگردند. و هر كسي كه به فاطمه احسان نموده باشد گر چه از شيعيان نباشد داخل در بهشت ميشود.
و اينست گفتار خداوند تعالي: ﴿لا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ﴾.[2]
«فَزَع اكبر آنها را به اندوه در نميآورد. » كه منظور قيامت است.
آيۀ «وَ هُمْ في مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ» دربارۀ فاطمه و شيعيان اوست
﴿وَ هُمْ في مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ﴾.[3]
«و ايشان پيوسته در آنچه نفوس ايشان اشتها داشته باشد مخلَّدند.»
«سوگند به خدا كه اين آيه دربارۀ فاطمه و ذرّيّۀ او و شيعۀ او و كسي كه به ايشان احسان كرده است از غير شيعيان نازل شده است.»[4]
حضرت سيّد الشّهداء7 هستي خود را براي خدا داد، حتّي طفل رضيع و شيرخوار خود را؛ در اين صورت اگر خداوند همه چيز خود را به او بدهد به مقتضاي عدل رفتار كرده است.
[1] . در اصل «تفسير فرات بن إبراهيم» وَ الْحُسَيْنَ نَآئِمًا (يعني حسين با سر بريده خوابيده بود.) ضبط كرده است. (تعليقه)
[2] . صدر آيۀ 103، از سورۀ 21: الانبيآ.
[3] . ذيل آيۀ 102، از سورۀ 21: الانبيآ.
[4] . «بحار الانوار» طبع حروفي ج 7، ص 335 و 336.