یکی از دورههای سخت مبارزه گروه حقّ با باطل، مربوط به دوران حاکمیت فراعنه و مخالفت شدید پیامبران ـ به خصوص حضرت موسی7 ـ با آنان بود. این گروه طغیان گر و برتری طلب، نهایت دشمنی را با موسی و قومش ابراز داشتند و تحت سلطة فرعون، دعوتها و انذارهای پیامبران خدا را نپذیرفتند:
﴿فَما آمَنَ لِـمُوسى إِلاَّ ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْـمُسْرِفينَ﴾[1]؛ «سرانجام، کسی به موسی ایمان نیاورد؛ مگر فرزندانی از قوم وی؛ در حالی که بیم داشتند از آنکه مبادا فرعون و سران آنها، ایشان را آزار رسانند و در حقیقت فرعون در آن سرزمین برتری جو و از اسراف کاران بود».
فرعون، با بهره کشی و استضعاف مردم و کشتار فرزندان و زنان، چهره کریهی از جبهه باطل بر جای نهاد: ﴿إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ يَسْتَحْيي نِساءَهُمْ إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدينَ﴾[2]؛ «فرعون، در سرزمین [مصر] سر برافراشت و مردم آن را طبقه طبقه ساخت.
طبقهای از آنان را زبون میداشت: پسرانشان را سر میبرید، . . . وی از فسادکاران بود». این حضرت موسی7 است که با شجاعت تمام او را به راه حقّ دعوت کرد و از فساد و سلطهگری بر حذر میداشت: ﴿وَ أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى اللَّـهِ إِنِّي آتيكُمْ بِسُلْطانٍ مُبينٍ﴾[3]؛ «و بر خدا برتری مجویید که من برای شما، حجتی آشکار آوردهام».
[1] . سوره يونس (10) ، آيه 83.
[2] . سوره قصص (28)، آيه 4.
[3] . سوره دخان (44)، آيه 19.