به زودی سران قوم و اهل علم و فرزانگان و كسانی كه در امور اجتماعی و روحی دستی داشتند، فهمیدند كه او یك شخص معمولی نیست. او بانویی داغدار و مصیبت زده است ولی نه آنطور که مصیبت فقدان پدر، او را آشفته كرده باشد و نتواند بر خود مسلط باشد و جلوی گریه خود را بگیرد، بلكه آگاهانه كلماتی را انتخاب میكند كه با حالت حرارت و فوران، از وجود متعالی او، نشات میگیرد. و بايد سخنان او را سخنان حکيمي فرزانه دانست و به آنها گوش دل سپرد.
حضرت زهرا7 با این حركات و سكنات و پیمودن این فراز و نشیبها، در همین مراحل آغازین، ثابت كرد كه احساسات و عواطف خانوادگی نیست كه او را به مسجد كشانیده و او را به خطبه خوانی وادار كرده باشد، بلكه مطالب مهم دیگری در میان است كه باید آنها را بیان كند. نحوه ورود به مسجد و شروع خطبه و كلمات ابتدایی ایشان، آنچنان همگان را مجذوب خود ساخت كه ابن ابی الحدید معتزلی در شرح نهج البلاغهاش درتوضیح نامه 45 حضرت علی7 به عثمان بن حنیف، به نقل قسمتهایی از خطبه حضرت زهرا7 میپردازد و قبل از آن، حالت ورود و هیات وارد شدن حضرت زهرا و گریه و سكوت او و اولین كلماتی كه حضرت زهرا7 خطبه را با آنها شروع كرد، ذكر میكند و سپس به خطبه حضرت، پیرامون مساله فدك میپردازد .
از اینجا معلوم میشود كه قصد حضرت زهرا7 از سكنات و حركاتش بر بزرگان اهل ادب و فضل مخفی نمانده است، اگر چه توده مردم ممكن است در آن لحظات متوجه مقصود آن حضرت نشده باشند. بنابراین حضرت زهرا7 با گذشت زمان به این هدف كه معرفی جنبههای مختلف شخصیت خود و بیان انحراف خلافت بوده است، فائق آمده.