borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد دهم»
سومين مرحله‌ى قيام؛ مبارزه‌ى منفى و عاطفى

علاوه بر غم و اندوه حضرت زهرا3 از فراق پدر، ان حوادث ناگوارى كه از جانب گروه حاكم در حق زهرا3 و حضرت على7 اعمال شد، و سكوت مردم مدينهٔ‌النبى، همواره چشمان زهرا3 را گريان و قلبش را دردمند و جسمش را ناتوان ساخته بود.

حضرت زهرا3، پس از احتجاج با ابوبكر در مورد فدك كه قصد اصلى ايشان دفاع از ولايت و امامت موالى الموحدين على7 بود، رسما به ابوبكر اعلام كرد، كه اگر حق مرا به من برنگردانى تا زنده هستم با تو سخن نخواهم گفت. اكثر محدثين و مورخين شيعه و سنى نقل كرده‌اند؛ كه حضرت زهرا3 بعد از احتجاج با ابوبكر ديگر با وى سخن نگفت تا از دنيا رحلت فرمود.[1]

حضرت زهرا3 با شيوه‌ى مبارزه‌ى منفى و قطع رابطه و مذاكره (اعتصاب سخن) با مهاجمان و روى گرداندن از شيخين و با گريستن در شب و روز، سعى در بيدار نمودن وجدان‌هاى خفته و برانگيختن عواطف و احساسات و جلب افكار عمومى به سوى خود را داشت تا با كمك و يارى مردم مدينهٔ النبى بتواند حكومت و جامعه‌ى اسلامى را از انحراف نجات بخشد.

ابن‌بابويه به سند معتبر روايت كرده است: كه بكّائون يعنى بسيار گريه كنندگان پنج نفر بودند، حضرت آدم7، حضرت يعقوب7، حضرت يوسف7، حضرت فاطمه3، و حضرت سجاد7.[2]

حضرت زهرا3 روزى بر سر خاك پدرش مى‌گريست و مى‌فرمود: صبر من تمام شد، شكيبايى از من رخت بربسته، بعد از اينكه خاتم الانبياء محمد6 را از دست دادم، اى چشم، اشك خود را پى در پى در مصيبت پيامبر بريز تا وقتى كه خون عوض اشك از تو بريزد، اى رسول خدا، اى برگزيده‌ى خداوند عالميان، اگر آن منبرى كه بر بالاى آن مى‌نشينى ببينى كه بعد از تو ظلمت بر بالاى آن نشسته است، بارالها! مرگ مرا زودتر برسان، براى آنكه از زندگانى در دنيا نااميد شده‌ام و دنيا برايم تيره و تار گرديده است.[3]

 


[1] . ر. ك: صحيح بخارى، جلد پنجم، كتاب المغازى، باب 155، ص 252، تاريخ طبرى، جلد چهارم، ص 1335 و شرح ابن ابى الحديد، ج 16، ص 218.

[2] . كشف الغمه، متن عربى، جلد دوم، ص 124، و هم چنين رجوع شود به: بحار الانوار، جلد 43، صص 36- 35.

[3] . ر. ك: ترجمه ى بيت الاحزان، صص 269- 268.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: