در آیات زیادی از قرآن، این مسئله مورد توجه قرار گرفته و مبارزات پیامبران و صالحان با گروه باطل، به روشنی بیان شده است. قرآن از طرفی نوعی حالت دو قطبی را در جامعه بر اساس مادی (مادیات)؛ یعنی، بر اساس برخورداریها و محرومیتهای مادی مطرح میکند که یک قطب، با عناوین ملأ، مستکبران، مسرفان، مترفان و قطب دیگر با عناوین مستضعفان، تودههای عمومی (ناس)، ذریه (کوچکها و به چشم نیاها)، ندارها (ارذلون در گفتار مخالفان) و . . . یاد میشود و این دو قطب در مقابل هم قرار میگیرند.[1]
از طرف دیگر، نوعی حالت دو قطبی در جامعه، بر اساس مفاهیم معنوی طرح میکند که یک قطب آن کافران، مفسدان، مشرکان، منافقان، فاسقان، مختالین، عالین، جباران و . . . میباشند و قطب دیگر، مؤمنان، موحدان، متّقیان، صالحان، مصلحان، مجاهدان و شهیدانند. البته با بررسی همه این موارد، روشن میشود که جامعه دو قطب بیشتر ندارد: قطب برخوردار و ستمگر (جبهه باطل) و گروه مستضعفان و صالحان که معمولاً جبهة مؤمنان (گروه حق) را تشکیل میدهند.
در طول تاریخ پیامبران، رهبری گروه مؤمنان (جبهه حق) را در دست داشتند و با تمام قدرت و توان در برابر جنود شیطان و کافران (جبهه باطل)، صفآرایی میکردند و در صدد از بین بردن تصویر کریه کفر و باطل از جهان بودند. در مقابل شمار زیادی از زورمندان، زرداران و ستمگران قرار داشتند که در صدد ریشهکنی تمامی مظاهر حقّ و حقّ خواهی بودند. بعضی از آیات مربوط به مبارزه حقّ پرستان و باطل را میتوان در دستهبندی زیر بیان نمود:
[1] . ر.ک: جامعه و تاريخ، ص 323 و 324.