آيا كسي كه داراي چنين نوري است، مانند كسي است كه در ظلمات است و از آن بيرون نيست؟
آيا كسي كه با خداي خودش ربط دارد، مانند كسي است كه در زندان تخيّل و توهّم خزيده، و عالم به اين زيبائي و گستردگي را جدا و متفرّق و بيارتباط با خدا ميبيند؟
مرد خدا نشناس با همه عالَم دشمن است؛ از عالَم جداست؛ با پدر و مادر، و زن و فرزند، با رانندۀ ماشين، با قاصد پست، با رفيق و شريك، و عالم و جاهل، و پير و جوان دشمن است؛ موجودات را به نظر جدائي و تفرقه مينگرد.
خداوند هر عملي كه انسان انجام دهد، نموّ و رشد ميدهد. اگر انسان در راه خير و در مسير نور مشي كرد، آن را تقويت ميكند؛ و اگر در راه ظلمت و شرّ حركت كرد، آن را نموّ ميدهد.
اگر انسان تخم هندوانۀ شيرين كاشت، محصول، هندوانۀ شيرين است؛ و اگر تخم حنظل و هندوانۀ أبوجهل كاشت، محصول نيز همان است.
﴿كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً﴾.[1]
هر كس هر چه بخواهد به او ميدهيم؛ اگر كسي دنيا بخواهد، به افرادي از آنان كه بخواهيم ميدهيم، و اگر كسي آخرت بخواهد و دربارۀ آن سعي و كوشش كند و با ايمان باشد ما به او ميدهيم. «و همه را مدد و كمك مينمائيم، چه اين دسته را و چه آن دسته را؛ و عطاي پروردگار تو اي رسول ما ممنوع و مقيّد نيست. »
﴿إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً﴾.[2]
«ما راه را به انسان نشان ميدهيم و او را بدان راه رهبري ميكنيم؛ انسان يا ميپذيرد و شاكر ميگردد، و يا نميپذيرد و كافر ميشود. » به اختيار يا راه بهشت و سعادت و يا راه جهنّم و شقاوت را ميپيمايد.
بنابراين از اين فقرۀ آيه: ﴿كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها﴾ استفاده ميشود كه عدّه افرادي هستند كه در ظلمتند، و نميتوانند خارج شوند. ظلمت در دل آنها فرو رفته و در قلب آنها رخنه كرده است؛ اعضاء و جوارحشان تاريك است. هر جا بروند ظلمت است؛ در قبر ظلمت است؛ سر از قبر برون آورند ظلمت است؛ در حشر، و در صراط، و در ميزان، و سائر مواقف ظلمت است؛ و در تمام مواطن با ظلمت مواجهند.
﴿وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ﴾.
پس از آنكه ميفرمايد: خداوند وليّ كساني است كه ايمان آوردند، و آنها را از ظلمت داخل در نور ميكند، ميفرمايد : «اولياءِ كساني كه كافر شدند طاغوت است، كه آن اولياء طاغوتي آنان را از نور داخل در ظلمت ميكنند؛ و ايشانند اصحاب آتش كه در آن جاودانند. »
معلوم است كه مراد از نور و ظلمت، اين نور و ظلمت طبيعي و خارجي نيست؛ بلكه مراد نور و ظلمت معنوي و روحاني، و انوار نفسانيّه و ظلمات نفسانيّه است كه پيوسته با ايشان قرين و ملازم است.
هر عمل مؤمن ورود به نور، و هر عمل كافر ورود به ظلمات است هر عملي كه مؤمن انجام دهد او را به عالم نور رهبري ميكند، و موجب ازدياد نورش ميگردد. و خداوند هم مربّي و مدبّر اوست، تا اينكه او را در حريم امن و امان خود داخل كند.
افرادي كه از دست خدا فرار ميكنند تصوّر ميكنند كه در يك عالمي از بهجت و لذّت و مسرّت داخل ميشوند؛ نميدانند كه از رحمت داخل در نكبت ميگردند، و طاغوت يعني اُمراء وحكّام جور و مستكبران از خدا بيخبر آنها را داخل در ظلمت ميكنند، و آن مقدار نوري را هم كه خود آنها دارند از آنها ميگيرند. كمكم در اثر متابعت طاغوت، در ظلمت فرو ميروند تا به محض ظلمت و به تاريكي محض ميرسند، و در اينجاست كه ديگر در ظلمت مُهر ميشوند و مُخلَّد ميگردند.
﴿أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ﴾. آنان ياران جهنّمند، و در جهنّم جاودانه زيست ميكنند. چون جهنّم از مظاهر بُعد از رحمت و قُرب خداست؛ پس كسي كه در جهنّم مخلّد است در ظلمت مخلّد است.
[1] . آيۀ 20، از سورۀ 17: الإسرآء.
[2] . آيۀ 3، از سورۀ 76: الإنسان