گفتيم كه قيامت نزديك است، الآن هست، با تو هست، آتش تو را گرفته، عذابهاي خدا احاطه نموده؛ وليكن چون بدنت سِر شده است، و روحت كِرِخ شده و درد را حسّ نميكند، نميفهمد كه چگونه در حال اشتعال است.
شخصي كه در حال غضب است، احساسات عصبيش بالا رفته، عقلش در آن حال ادراك ندارد؛ ميزند كاسه را ميشكند، كوزه را ميشكند، آدم ميكشد، هزار جنايت ميكند و ادراك نميكند.
وقتي غضبش فرو نشست، آن وقت ميفهمد كه چه آتشي به جانش افتاده است.
وقتي كسي در حال شهوت است، هزار كار شنيع انجام ميدهد و قبحش را نميفهمد؛ و وقتي به حال عادي بازگشت، ميفهمد در حال شهوت چه كرده است، با مادر خود و با دختر خود زنا نموده و خود را از حيوان نيز ساقطتر نموده است.
مردم در دنيا گرفتار شهوتند. اين شهوات، روح و نفس و عقل آنها را گيج كرده، نميگذارد بفهمند چگونه دردناك و مبتلا هستند؟
مردم دنيا كه در آرزوهاي دراز به سر ميبرند و به حبّ جاه و حبّ مال مبتلا هستند، ادراك حقائق نميكنند. در آتش ميسوزند، امّا سوزش را نميفهمند. وقتي عالم اسباب و مسبّبات و سلسلة علل و معلولات و تشكيلات اين عالم به هم خورد و نور خدا طلوع كرد و انسان از مسير شهوت بيرون آمد، آن وقت ادراك ميكنند كه آتش فراوان است، و عجيب آتشي است، و چقدر از بدن آنها سوخته و تفته گرديده است.
مستي شهوت و غضب انسان را از ادراك سوختن و آتش گرفتن و مُشتعل شدن جلوگيري مينمايد، چون «حُبُّكَ الشَّيْءَ يُعْمِي وَ يُصِمُّ»؛ محبّت هر چيز، انسان را از نظر به غير آن كور و كر ميكند.
و چون عالم دگرگون گردد، و انسان از عالم طبیعت و مادّه بيرون آيد و بار سفر به عالم تجرّد را ببندد، ميبيند كه چه بلاهائي به سرش آمده است؛ و چگونه نفس لطيف خود را جريحهدار و قريحهدار نموده و در آتش افكنده است؟
﴿لا تَأْتيكُمْ إِلاَّ بَغْتَةً﴾؛ ناگهان قيامت در ميرسد و همه را ميبرد. به كجا میبرد؟
﴿إِلى رَبِّكَ مُنْتَهاها، وَ أَنَّ إِلى رَبِّكَ الْـمُنْتَهى﴾؛ بازگشت همه به سوي خودِ خداست. منتهي و آخر هر سيري و مسيري خداست. مقصد و مقصود هر قاصدي خداست.
﴿يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيهِ﴾.[1]
«اي انسان! بدان كه تو با نهايت زحمت و سعي و كوشش، با سرعت به سوي پروردگارت ميروي! و بالاخره بايد به ملاقات او برسي!»
اين آيه راجع به مؤمنين نيست. لقاي خدا كه در اين آيه و در بسياري از آيات قرآن كريم آمده است، راجع به انسان است؛ انسان هر كه باشد: مؤمن، كافر، متّقي، فاجر، عادل، فاسق، هر كه هست بايد به سوي خدا حركت كند و به ملاقات او نائل آيد.
[1] . آيه 6، از سورۀ 84: الانشقاق.