borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد دهم»
فاصله حق و باطل چهار انگشت است!

همان گونه که در بالا نیز اشاره شد، به نظر مى‌رسد این سخن جزئى از خطبه سابق بوده، که مرحوم «سیّد رضى» آن را از هم جدا نموده، و به طور مستقل ذکر کرده است. در واقع هدف از هر دو، یک چیز است، و آن حفظ آبروى مسلمین و کمک به خوش بینى و اعتماد مردم به یکدیگر و پرهیز از آثار سوء غیبت و عیب جویى است.

در خطبه قبل امام7 طرق پیشگیرى از غیبت را بیان فرمود، و در این خطبه سعى مى‌فرماید، آثار مخرّب غیبت را کم کند، و یا از میان ببرد.

نخست مى‌فرماید: «اى مردم ! هر کس از برادر مسلمانش استوارى در دین و درستى روش را مشاهده کند، باید به سخنانى که این و آن در نکوهش او مى‌گویند گوش فرا ندهد»

در حقیقت امام7 در این بخش کوتاه از خطبه، از طرق مختلفى آثار سوء غیبت را در شنونده خنثى مى‌کند، و نخستین طریق آن همان است که در عبارت بالا آمده است؛ زیرا انسان هنگامى که کسى را به حسن سابقه و تقواى الهى شناخته باشد، باید اطمینان پیدا کند اگر چیز خلافى درباره او مى‌گویند، اشتباه است، زیرا همیشه موارد مشکوک را بر موارد معلوم حمل مى‌کنند.

البتّه مفهوم این سخن آن نیست که غیبت و عیب جویى، افراد را درباره کسانى که سابقه آن را نداریم، بپذیریم، بلکه هدف تأکید بیشتر در مورد افراد خوش سابقه است، که به هیچ وجه نباید گفتار بدگویان و بدخواهان را درباره آنها تصدیق کرد.

سپس امام7 به نکته دیگرى اشاره می‌‌‌فرماید : که به فرض گوینده آدم صادقى باشد، ولى به یقین معصوم نیست، و هر انسانى جز معصومین جایز الخطا هستند، و این امر سبب مى‌شود که انسان نسبت‌هایى را که به افراد داده می‌‌‌شود، به آسانى نپذیرد، می‌‌‌فرماید : «آگاه باشید ! گاه تیرانداز تیرش به خطا مى‌رود» (و حدس و گمان‌ها همیشه مطابق واقع نیست) به علاوه، «سخن باطل فراوان گفته مى‌شود، و باطل نابود و بى اثر خواهد شد، و خداوند شنوا و شاهد (بر اعمال بندگان) است».

اشاره به این که بسیارى از مردم پاى بند به کلام حق نیستند، و هر چه بر زبانشان جارى شد مى‌گویند، به همین دلیل، نباید عیوب و گناهانى را که به اشخاص نسبت می‌‌‌دهند پذیرفت، چرا که ممکن است از همان گفتارهاى باطل و بى اساسى باشد که بدون تحقیق و نسنجیده به افراد نسبت مى‌دهند، به خصوص این که مى‌دانیم خداوند همه جا شاهد و ناظر است، و هر چه را مى‌گوییم مأموران ثبت اعمال مى‌نویسند.

و در پایان این سخن باز هم به نکته مهم دیگرى توجه مى‌دهد، و می‌‌‌فرماید : «بدانید میان حق و باطل بیش از چهار انگشت فاصله نیست!»

«کسى از حاضران از تفسیر این سخن سؤال کرد، امام7 انگشتان خود را جمع کرد و در میان گوش و چشم خود (در کنار صورتش) قرار داد، سپس فرمود : باطل آن است که بگویى شنیدم، و حق آن است که بگویى دیدم !»

این سخن در واقع اشاره به شایعاتى است که در میان مردم زبان به زبان مى‌چرخد، و مردم به عنوان «مى گویند ومى گویند» مطالبى را به یکدیگر منتقل مى‌سازند، که چیزى جز شایعات بى اساس نیست، امام7 مى‌فرماید : به شایعات اعتنا نکنید، و تا نبینید چیزى را به کسى نسبت ندهید.

از این جا پاسخ سؤالى را که بسیارى از شارحان نهج البلاغه در این جا مطرح کرده‌اند و گفته‌اند : «آیات قرآن، وحى آسمانى، سنّت پیامبر6 وائمّة معصومین:، همه از طریق سمع و شنیدن است، چگونه ممکن است باطل باشد؟» روشن مى‌شود؛ زیرا مقصود امام7 این نیست که اخبار ثقات و احادیث متواتره و مستفیضه که از طریق شنیدن به ما رسیده، باطل است، بلکه اشاره به همان معنى عرفى و متعارف است که در مورد شایعات به کار مى‌رود.

شاهد این سخن حدیثى است که از امام حسن مجتبى7 نقل شده است، که پرسیدند : چقدر میان حق و باطل فاصله است ؟».

امام7 فرمود : چهار انگشت است، آنچه با چشمت ببینى حق است، حال آن که با گوش‌‌هاى خود سخنان باطل فراوان (و شایعات بى اساس) مى‌شنوى».

کوتاه سخن این که، نه هر چه انسان مى‌بیند حق است؛ چرا که گاه چشم خطا مى‌کند، و نه هر چه مى‌شنود باطل است؛ چرا که ممکن است گویندگان افراد عادل و ثقه و معتبر و دقیقى باشند، ولى در میان دیده‌‌ها خطا کم است، اما در میان شنیده‌‌ها سخن باطل بسیار است، و آنچه در خطبه بالا آمده است اشاره به همین نکته دارد.


 

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: