نَقَضُوا عَهْدَ اَحْمَدٍ فِي اَخِيِهِ |
وَ اَذاقُوا الْبَتُولَ ما اَشْجاها |
عهد و پيمان پيامبر6 را دربارهى برادرش شكستند، و آن قدر جرعههاى مصائب را بر دختر رسول خدا چشاندند كه مانند استخوان در گلويش گلوگير شد.
يَوْمَ جائَتْ إِلى عَدِىٍّ وَ تَيْمٍ |
وَ مِنْ الْوَجْدِ ما اَطالَ بُكاها |
روزى كه در نزد منسوبين به عَدىّ و تَيْم (ابوبكر و عمر) آمد كه بر اثر هيجان اندوه، گريهاش طولانى شد.
فَدَنَتْ وَاشْتَكَتْ اِلَي اللَّـهِ |
|
وَ الرَّواسِىُّ تَهْتَزُّ مِنْ شَكْواها |
پس نزديك آمد و به خدا شكايت كرد، كه كوههاى استوار، از شكايت او مضطرب شده و لرزيدند.
لَسْتُ اَدْرِى اِذْ رَوَّعَتْ وَ هِيَ |
|
عانَدَ الْقَوْمُ بَعْلَها وَ اَباها |
نمى دانم كه او چه حالى داشت هنگامى كه او را ترساندند، با اينكه از رحلت پدر، سوگوار بود، آن قوم با پدر و شوهرش، دشمنى نمودند.
تَعِظُ الْقَوْمَ فِي اَتَمِّ خِطابٍ |
حَكَتِ الْمُصْطَفى بِهِ وَحَكاها |
فاطمه3 با نيكوترين خطابه، آن قوم را پند داد و نصيحت كرد، كه خطبهاش انسان را به ياد خطبهى رسول خدا6 مىآورد.
هذِهِ الْكُتُبُ فَاسْئَلُوها تَرَوْها |
بِالْموارِيثِ ناطِقاً فَحَويها |
و در آن خطبه فرمود: از اين كتابهاى آسمانى بپرسيد، مىبينيد كه گفتار آن به موضوع ارث بردن، تصريح كرده و فراگير است
وَ بمَعْنى يُوصِيكُمُ اللَّـه اَمْرٌ |
شامِلٌ لِلاَنامِ فِي قُرْباها |
و معنى يُوصِيكُمُ اللَّهُ. . . (خداوند به شما دربارهى فرزندان وصيّت كرد، كه در آيهى 12 نساء آمده) امرى است كه شامل خويشان همهى مردم مىشود
فَاطْمَاَنَّتْ لَهَا الْقُلُوبُ وَ |
|
اَنْ تَزُولَ الْاَحْقادُ مِمَّنْ طَويها |
وقتى كه مردم اين گفتار را از آن بانوى بزرگوار، شنيدند دلهايشان نرم شد، بطورى كه نزديك بود كينه و عداوتى كه در دل داشتند، زايل شود.
اَيُّهَا الْقَوْمُ راغِبُو اللَّـهَ فِينا |
نَحْنُ مِنْ رَوْضَةِ الْجَلِيلِ جَناها |
به آنها فرمود: اى مردم! خدا را دربارهى ما در نظر داشته باشد، و با ما دوستى كنيد، كه ما از ميوههاى رسيدهى باغ خداوند بزرگ هستيم.
وَ اعلَمُوا اِنّنا مَشاعِر دِينِ |
فِيكُمْ فَاكْرِمُوا مَثْويها |
و بدانيد كه ما در بين شما شعارهاى دين خدا هستيم، مقام ما را گرامى بداريد .
وَ لَنا مِنْ خَزائنِ الغَيْبِ |
|
تَرِدُ الْمُهْتَدُونَ مِنْهُ هُداها |
و ما داراى فيض و كرامت، از خزائن غيب خدا هستيم كه هدايت شدگان، طريق را از آن مركز مىآموزند.
اَيُّهَا النَّاسُ اَىُّ بِنْت نَبِىٍّ |
عَنْ مَواريثِهِ اَبُوها زَواها |
اى مردم! كدام پيغمبرى است كه دخترش را از ارث محروم كرده است؟
كَيْفَ يَزْوِدى عَنِّى تُراثِى عَتِيقٌ |
|
بِاَحادِيثٍ مِنْ لَدُنْهُ افْتَراها؟ |
چگونه مىشود كه عتيق و آزاده شده اى، ميراث مرا، بر اساس احاديث جعلى و سستى كه ساخته، از من بازدارد؟
كَيْفَ لَمْ يُوصِنا بِذلِكَ مُوْلانا |
|
وَتَيْماً مِنْ دُونِنا اَوْصاها |
چگونه مولاى ما (پدر ما) براى ما چيزى وصيت نكرده، ولى به غير ما از دودمان تَيْم، وصيّت كرده است؟
هَلْ رآنا لا نَسْتَحِقُّ اهْتِداء |
وَ اسْتَحَقَّتْ تَيْمٌ الْهُدى فَهَداها |
آيا به نظر شما ما شايستگى هدايت را نداريم و دودمان تَيْم هدايت شدهاند؟!
اَمْ تَراهُ اَضَلَّنا فِي الْبَرايا |
بَعدَ عِلْمٍ لِكَىْ تُصِيبَ خَطاها |
يا به نظر شما، پيامبر6 ما را در بيان گمراهى، سرگردان كرده، بعد از علم و آگاهى تا شما خطاى او را سامان دهيد!!
اِنْصِفُونِى مِنْ جائرينَ |
حُرْمَةَ الْمُصْطَفى وَ ما رَعْياها |
اى مردم! از روى انصاف به ما بنگريد، و از جور اين دو نفر، به داد ما برسيد كه حرمت رسول خدا6 را تباه كرده و حق او را رعايت نكردند.