borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد دهم»
دسته دوم: اقتباس‌ها از آيات:

الف - گروه اول:

1 - پس از بيان حكمت‏ برخى از احكام و مسائل دين اسلام در مورد اينكه انسان بايد تقوى پيشه كند و حق تقوى را ادا كند و واقعا خداترس گردد و تا دم مرگ و آخرين لحظه عمرش اسلام خود را حفظ نمايد: «(ف)-اتَّقُوا اللَّـهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُون‏.»[1]

2 - خشيت عبارت است از؛ خوفى كه همراه با درك عظمت ‏حق «جلّ و على‏ٰ» و صفات جلاليه او باشد و اين جز با ترك گناه حاصل نخواهد شد، پس گنهكار نمى‏تواند ادعا كند كه از خدا خشيت دارد و فقط آگاهان از مقام ربوبى داراى چنين صفتى مى‏باشند (كه مصداق كامل آن على7 مى‏باشد)، «إِنَّما يَخْشَى اللَّـهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء»[2]

3 - در مورد معرفى خويش مى‏فرمايد من دختر همان پيامبرى هستم كه از جنس خود شما بود و رنج و گرفتارى شما برايش سخت و نگران كننده بود و بر هدايت نمودن شما اصرار داشت و اميدوار بود و اصولا نسبت‏ به مؤمنين رافت داشت و به آنها مهربانى مى‏كرد. «لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ‏».[3]

4 - براى يادآورى وضعيت ناشايست اعراب قبل از اسلام و اينكه همواره در پى جنگ و خونريزى‏هاى بى‏هدف و ناشى از هواهاى نفسانى بودند و در واقع در لبه پرتگاه و سقوط در آتش جهنم بودند «... وَ كُنْتُمْ عَلى‏ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ...»[4]

5 - در ادامه توصيف مردم و ويژگي‌هاى آنان قبل از اسلام در مورد نداشتن امنيت مى‏فرمايد شما در آن دوران ترس اين را داشتيد كه مبادا شما را بربايند. «...تَخافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ‏...»[5]

6 - در بيان نجات مردم بواسطه بعثت وجود نازنين پيامبر اكرم6 «...فَأَنْقَذَكُمُ...»[6]

7 - در مورد اينكه پدر بزرگوارشان براى تبليغ اسلام هر رنجى را بر خود خريدند و همواره با فتنه‏انگيزى و آتش افروزى مخالفان روبر مى‏گشتند ولى به مدد غيبى الهى آن فتنه‏ها سركوب مى‏شد و حضرت به راه خويش ادامه مى‏دادند، «...كُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّـهُ‏...»[7]

8 - در پى توبيخ مردم نادان كه دنبال هواها و آرزوهاى فانى خود رفتند و حق را رها نمودند و مساله سقيفه و غصب خلافت را پيش آوردند و اينكه در گناه و فتنه واقع گشتند و در واقع هم اكنون جهنم آنها را احاطه كرده و در قيامت هم اين احاطه تجلى خواهد يافت و تا ابد در آتش سوزان دوزخ خواهند ماند، «. . أَلا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكافِرِينَ‏»[8]

9 - در ادامه توبيخ ستمكاران كه به جاى پيروى از احكام قرآن به دنبال هوس‌هاى فانى دنيوى خويش شتافتند و جاى گزين بدى به جاى تبعيت از احكام قرآن برگزيدند، «. . بِئْسَ لِلظَّالِمينَ بَدَلاً»[9]

10 - در ادامه سرزنش آنان كه از دين فاصله گرفتند مى‏فرمايد آن كسى كه غير از اسلام (و تسليم محض در برابر خداوند) دينى ديگر براى خويش انتخاب كند از او پذيرفته نگردد و در آخرت نيز از زيان‏كاران خواهد بود، «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ‏»[10]

11 - پس از رد اعتقاد حاكمان غاصب مبنى بر عدم ارث بردن فرزندان انبياء از پدران خود، مى‏فرمايد: آيا (با وجود احكام نورانى اسلام) باز هم سراغ احكام جاهليت مى‏رويد. و اصولا كدام حكم از حكم خدا براى آنان كه اهل يقين مى‏باشند بهتر و نيكوتر است؟

«أَ فَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّـهِ حُكْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ‏»[11]

12 - در مورد تهديد ظالمين و اينكه براى وعيدهاى الهى زمانى مشخص وجود دارد و ستمكاران بالاخره به عذاب دچار خواهند شد، مى‏فرمايند: هر خبر و وعيدى كه پيامبران از جانب خدا داده‏اند وقت معينى دارد. «لِكُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ...»[12]

13 - در ادامه تهديد به عذاب‌هاى الهى مى‏فرمايند: به زودى خواهيد دانست كه كدام يك از ما يا شما دچار عذاب ذلت‏بار شده و عذاب هميشگى و جاودان دامن گيرش خواهد گشت. «فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتيهِ عَذابٌ يُخْزيهِ وَ يَحِلُّ عَلَيْهِ عَذابٌ مُقيمٌ‏»[13]

14 - در مورد اينكه مرگ براى پدر گراميشان همچون انبياى سابق قضاى حتمى بوده است مى‏فرمايد: محمد6 جز پيامبرى (از جانب خدا) نيست كه پيش از او نيز پيامبرانى بوده‏اند (كه از اين جهان خاكى رخت‏بربسته‏اند) اگر او نيز بميرد يا به شهادت برسد، آيا دوباره به دين و مرام جاهليت‏ باز خواهيد گشت؟ هر كس كه عقب‏گرد كند و مرتد شود به خدا ضرر نرسانده و البته خداوند، آنها را كه در دين ثابت قدم ماندند و راه ارتداد را پيش نگرفتند نيز پاداش شكرگزاريشان را خواهد داد. «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى‏ عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّـهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِي اللَّـهُ الشَّاكِرينَ.»[14]

15 - پس از خطاب به مردم و طلب كمك و يارى از آنان براى احقاق حق، آنان را تشويق مى‏كند و مى‏خواهد با برانگيختن غيرت آنها ترس از جو حاكم را از وجودشان بشويد «أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ‏ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّـهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ‏»[15] [ آيا با آنان كه عهد شكنى كرده و بر اخراج پيامبر (از مكه) اهتمام ورزيدند، پيكار نمى‏كنيد؟ و حال آنكه آنها بودند كه نخستين بار (دشمنى و پيكار با شما را) آغاز كردند، آيا از آنان مى‏ترسيد؟ با آنكه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسيد، اگر مؤمن مى‏باشيد. ]

16 - پس از اظهار ياس و نااميدى از يارى مردم، مى‏فرمايد: اگر شما و تمام آنان كه روى زمين زندگى مى‏كنند همگى كافر شويد (به خدا زيان نمى‏رسانيد) كه خدا از همگان بى‏نياز است و ستوده. «. . إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَميعاً فَإِنَّ اللَّـهَ لَغَنِيٌّ حَميدٌ»[16]

17 - در توصيف آتش قهر الهى كه در انتظار غاصبين خلافت مى‏باشد مى‏فرمايد: آتش برافروخته الهى است كه (درون انسان را پيش از جسم و ظاهر وى شعله‏ور مى‏سازد و) از دل‌ها سر مى‏زند. «نارُ اللَّـهِ الْمُوقَدَةُ * الَّتي‏ تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ‏»[17]

18 - تهديد مجرمان زمان خويش: «وَ سَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ‏»[18] [ آنان كه ظلم و ستم روا داشتند بزودى خواهند دانست كه به چه كيفر گاهى (در دوزخ) بازگشت مى‏كنند. ]

19 - در ادامه تهديد داعيان باطل خلافت مى‏فرمايد: شما منتظر جزاى اعمال (پست) خود باشيد ما هم در انتظار نتيجه و پاداش اعمال خود مى‏باشيم. «وَ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ.»[19]

20 - در مقابل طفره رفتن غاصبان حكومت و عدم پذيرش حق : «. . بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَميلٌ وَ اللَّـهُ الْمُسْتَعانُ عَلى‏ ما تَصِفُونَ‏»[20] [ حضرت يعقوب در برابر دروغ‏گويى برادران يوسف كه گفتند : «يوسف را گرگ دريد و اين پيراهن خون‏آلود اوست‏» فرمود: بلكه اين كار زشت را هوس‌هاى نفسانى شما در نظرتان زيبا جلوه داده و آراسته نموده است. (و البته من در برابر اين حادثه) صبرى جميل و زيبا پيشه مى‏سازم (و بردبارى همراه با شكر در درگاه الهى از خود نشان خواهم داد) و از خدا (نيز) در مقابل آنچه شما اظهار مى‏داريد، يارى مى‏طلبم. ]

21 - در مورد قيامت و رسوايى ستمكاران و اهل باطل كه به حق اهل بيت، ظلم و ستم روا داشتند «. . وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ‏»[21]

ب - گروه دوم:

1 - در بيان اهتمام و كوشش‌هاى طاقت فرساى پدر عزيزش در راه تبليغ دين اسلام و انذار مردم از عذاب الهى «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ ...»[22] را اقتباس كرده و فرموده‏اند : «. . صَادِعاً بِالنِّذَارَةِ‏».

2 - در ادامه توصيف پيامبر اكرم6 از آيه «ادْعُ إِلى‏ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ‏»[23] اقتباس کرده و فرموده‏اند : «. . دَاعِياً إِلَى سَبِيلِ رَبِّهِ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ‏»
[ . . . مردم را به راه پروردگارش فراخوان بود و روش او در اين كار حكمت (و برهان) و موعظه نيكو بود].

3 - در هم شكسته شدن هيمنه بت پرستان و از هم گسيختگى آنان به دست تواناى پيامبر اسلام6 با استفاده از آيه «سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ يُوَلُّونَ الدُّبُرَ»[24] و فرموده‏اند : «(حَتَّى) هَزَمَ (انْهَزَمَ) الْجَمْعُ وَ وَلَّوُا الدُّبُرَ. »

4 - در توصيف حالت مردم تن پرور زمان خويش مى‏فرمايد: در حالي كه پيامبر6 و على7 در دوران سختى و فشارهاى همه جانبه از سوى دشمنان براى پيشبرد اهداف مقدس اسلام از خود گذشتگى مى‏نمودند و آسايش را از خود سلب كرده بودند، شما دنبال رفاه و عيش و نوش خويش بوديد و اين مطالب را با يك كلمه «فاكهون‏» افاده كرده‏اند «وَ نَعْمَةٍ كانُوا فيها فاكِهينَ‏»[25]

5 - پس از بيان زحمات و رنج‌هاى اميرالمؤمنين7 در راه اسلام و سرزنش مردم منافق صفت‏ به خاطر راحت‏طلبى و رفاه زدگى آنان به ياد ايشان مى‏آورد كه شما در آن دوران سخت و كمرشكن هماره منتظر آن بوديد كه حوادث دردناكى (مانند شهادت پيامبر6) براى ما پيش آيد تا شما به اهداف خود برسيد : «. . تَتَرَبَّصُونَ بِنَا الدَّوَائِرَ». استفاده از آيه «. . وَ يَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوائِرَ...»[26]

6 - پس از توبيخ و سرزنش ابوبكر كه مدعى بود : «چون زهرا3 فرزند پيامبر است لذا نمى‏تواند از پدرش ارث ببرد»، مى‏فرمايد: آيا در كتاب خدا آمده كه تو از پدرت ارث ببرى اما من از پدرم ارث نبرم؟ اگر چنين نسبتى به كتاب خدا بدهى: ﴿لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاً فَرِيًّا﴾[27] [ كار بسيار زشت و عجيبى مرتكب شده‏اى].

7 - براى تهديد غاصبان خلافت رسول خدا6 «. . يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ‏‏» استفاده کرده و فرموده‏اند: «وَ عِنْدَالسَّاعَةُ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ‏‏» [ هنگام قيامت اهل باطل به خسران و زيان خويش واقف مى‏شوند].

8 - انذار پيامبر6 نسبت‏ به عذاب‌هاى الهى را يكى از اوصاف پدر خويش برشمرده و با استفاده از آيه«إِنْ هُوَ إِلَّا نَذيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَديدٍ»[28] و فرموده‏اند : «انا ابنة نَذيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَديدٍ» [ من دختر همان بيم دهنده شما در برابر عذاب شديد الهى هستم (آن چنان عذابى كه گويى پيش روى شماست، چرا كه قيامت نزديك است)].

9 - در مورد عدم عمل به قرآن و پشت‏سر انداختن احكام آن توسط حكومت جور زمان خويش مى‏فرمايد : «وَ نَبَذْتُمُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ‏» که از آيه «. . فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ...»[29] استفاده کرده‌اند.

10 - پس از سرزنش مردم به جهت عدم همراهى آنان در راه احقاق حق اهل‏بيت: كه سبب آن عدم درك حقيقت قرآن و آن نيز معلول تيرگى قلب و دل آنان به واسطه جهل و نفاق بود مى‏فرمايند : «أَ فَلا تَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها؟» : «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها؟».[30]

11 - در ادامه سرزنش مردمان تيره‏ دل از آيه : «كَلاَّ بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ‏»[31] اقتباس كرده و فرموده‏اند: «كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِكُمْ مَا أَسَأْتُمْ مِنْ أَعْمَالِكُم
[ . . . چنين نيست، بلكه ظلمت ظلم و تيرگى اعمال ناشايست‏شما موجب زنگار قلب‌هايتان گشته (و از اين روى است كه قرآن را نمى‏فهميد تا بدان عمل كنيد)].

12 - در پى توبيخ و بيان علت ارتكاب اعمال مجرمين وقت از قسمتى از آيه «قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَخَذَ اللَّـهُ سَمْعَكُمْ وَ أَبْصارَكُمْ ...»[32] اقتباس نموده و فرموده‏اند : «... فَأَخَذَ بِسَمْعِكُمْ وَ أَبْصَارِكُمْ‏» [ آن زنگار قلب شما باعث‏شده تا گوش و چشم‌هاى شما كر و كور گردد (و از درك حقيقت‏باز مانيد)].

13 - به دنبال توبيخ و سرزنش مردم دل مرده و غفلت زده از قسمتى از آيه«. . . فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ ...»[33] استفاده کرده و فرموده‏اند: «... إِذَا كُشِفَ لَكُمُ الْغِطَاءُ» [هنگامى كه بميريد و پرده غفلت از جلوى چشمانتان كنار زده شود خواهيد دانست كه چه عذابهاى دردناكى در انتظار بوده است.]

14 - در توصيف عذاب شديد الهى در قيامت از آيه ﴿. . وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّـهِ ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ‏﴾[34] اقتباس كرده و فرموده‏اند : «وَ بَدَا لَكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَحْتَسِبُونَ.»[35] [در قيامت از جانب خدا براى شما عذابهايى رو مى‏شود كه هرگز به ذهن و فكرتان هم خطور نكرده بود.]

 


[1] . سوره آل عمران، آيه 101.

[2] . سوره فاطر، آيه 28.

[3] . سوره توبه، آيه 128.

[4] . سوره آل عمران، آيه 103.

[5] . سوره انفال، آيه 26.

[6] . سوره آل عمران، آيه 103.

[7] . سوره مائده، آيه 64.

[8] . سوره توبه، آيه 49.

[9] . سوره کهف، آيه 50.

[10] . سوره آل عمران، آيه 85.

[11] . سوره مائده، آيه 50.

[12] . سوره انعام، آيه 67.

[13] . سوره هود، آيه 39.

[14] . سوره آل عمران، آيه 144.

[15] . سوره توبه، آيه 13.

[16] . سوره ابراهيم، آيه 8.

[17] . سوره همزه، آيه 6.

[18] . سوره شعرا، آيه 227.

[19] . سوره هود، آيه 122.

[20] . سوره يوسف، آيه 18.

[21] . سوره غافر، آيه 78.

[22] . سوره حجر، آيه 94.

[23] . سوره نحل،‌ آيه 125.

[24] . سوره قمر، آيه 45.

[25] . سوره دخان، آيه 27.

[26] . سوره توبه،‌ آيه 98.

[27] . سوره مريم، آيه 27.

[28] . سوره جاثيه، آيه 27.

[29] . سوره سبأ، آيه 46.

[30] . سوره آل عمران، آيه 187.

[31] . سوره محمد آيه 24.

[32] . سوره مطففين، آيه 14.

[33] . سوره انعام، آيه 46.

[34] . سوره ق، آيه 22.

[35] . سوره زمر ، آيه 47.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: