امتحاناتي كه خداوند از مردم مينمايد براي اقرار و اعتراف آنها به اين مسأله است، نه براي آنكه براي خود خدا چيزي منكشف شود.
﴿المٓ * أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ﴾.[1]
«آيا مردم به مجرّد اينكه به زبان بگويند ايمان آورديم، رها ميشوند؟ آيا چنين ميپندارند؟ نه چنين نيست؛ امتحان ميشوند تا بر خود آنها روشن گردد كه گفتار زباني بدون اعتقاد و ايمان قلبي مثمر ثمري نيست. »
براي خداوند معلوم است كه مؤمن كيست و كافر كيست، نيازي به آزمايش ندارد؛ ولي براي آنكه خود مردم همگي ادّعاي ايمان كامل را نكنند و خود را همصفّ با سلمان فارسي و هم رزم با عمّار ياسر و أبوذر غِفاري ندانند، و رتبه و درجۀ آنها در نزد خود آنان مشهود و معلوم گردد آزمايش به عمل ميآيد.
همچنين ظهور سائر صفات و اسماء خدا در قيامت، براي اقرار و اعتراف منكرين است؛ نه براي تحقّق اين صفات نسبت به خود ذات باري تعالي شأنـُه العزيز.
براي اهل قيامت، كيفيّت نزول نور توحيد و ولايت در عوالم مشهود است
انسان در اين دنيا در پشت حجابهاي ظلماني و نوراني محبوس و پرده نشين است، ولي چون حركت ميكند و با موجودات عوالم عِلوي آشنا ميشود ميبيند كه تمام آن عالم نور است.
[1] . آيۀ 1 و 2، از سورۀ 29: العنكبوت.