پيوند قرآن و عترت بر اساس حديث متواتر ثقلين، پيوندى عميق و جاودانه است، كه صد البته ادراك مقامات بلند غيبى، معنوى و عرفانى آنها اگر ممتنع نباشد براى فهم ما فوق طاقت و بسيار مشكل مىباشد[1]؛ در حقيقت، آنان درياى ژرفاند كه به عمق ناپيدايشان راهى نيست.
در اين ميان، عصمت كبرا، حضرت زهرا3 ويژگيهاى بخصوصى دارد:
فضل زهرا را بشر كى مىتوان احصا كند |
|
قطره را قدرت نباشد وصف از دريا كند |
روح متعالى و بلند او كه «از ادراك آن حيران شود عقول» جبرئيل7 را تنزل داد و پايين آورد، و در آن ايام سخت و دشوار، جبرئيل7، مسائل و حوادث پيش رو تا بر پايى قيامت را به اطلاع آن دردانه پيامبر6 رساند و اميرمؤمنان7، آنها را نگاشت و بدين ترتيب صحيفه فاطمه3 شكل گرفت:
جمله اسرار «ما اوحى» در اوست |
|
علم كل انبيا پيدا در اوست |
كه از امامى به امام بعدى سپرده مىشد:
وارث آن مصحف عالى مقام |
|
بعد زهرا نيست كس غير از امام |
و اينك نيز در دست مبارك حجت بر حق الهى، آن صدف درياى رحمت رحمانى«عليهالسلام و عجل الله تعالى فرجه» قرار يافته است. آرى، سابقه نداشته است كه جبرئيل7 جز با طبقه اول از انبياى عظام، اين چنين آمد و شدهاى مكرر با كسى داشته باشد، و اين همان فضيلت بزرگى است كه عارف بزرگ قرن ما خمينى كبير1 آن را بالاترين فضيلت براى حضرت فاطمه زهرا3 مىدانستند.[2]
آن بانوى مقدس و مطهر در زمينههاى مختلف، جملات ژرف و زيبايى به كام تشنگان حكمت و حقيقت جارى ساختهاند كه محور برخى از سخنان آن وجود نازنين را مىتوان در اين بخشها خلاصه كرد:
سخنان عرفانى - تربيتى و مسائل خانواده (تلاش و كار در منزل، همراهى با همسر در تحمل مشكلات و سختيهاى زندگى، ساده زيستى و پرهيز از تجملات و . . .)، حقوقى (حق زن، حق همسايه، حق كارگر، حق ميهمان و . . .)، اجتماعى (عفاف و حجاب براى بانوان و . . .)، اقتصادى، دفاع از ولايت و سياستهاى پدر و شوهر خويش (اعتراض به اقدامات خليفه اول و دوم، طرح قضيه فدك و اعتراض شديد نسبت به غصب آن از طرف حكومت به عنوان بهانهاى براى ريشهكن كردن انحراف عظيمى كه در خلافت رسول خدا6 پيش آمده بود، بيان فضائل و مناقب على مرتضى7 و نكوهش مخالفان وى، نقل احاديثى از پدر در شان ولايت شوى وى فرموده بود مانند حديث غدير و منزلت، وصايا و سفارشات در آخرين لحظات عمر خويش مبنى بر دفن شبانه و تحريم شركتخلفاى اول و دوم در مراسم نماز بر وى و دفن ايشان و . . .)، فقهى (برخى از احكام باب طهارت، حج، ارث، قضاء و . . .)
آن پرورده صبر و رضا با بيانات فصيح و بليغ نسيمى جان فزا در پيكر فسردگان راه، وزان كرده است و گاه نيز براى بيان افكار بلند خويش از شعر استفاده نمودهاند. اشعارى كه به ايشان منسوب است به بيش از 70 بيت مىرسد كه عمدتا در موضوعاتى نظير: فضائل على بن ابىطالب7 و اطاعت از وى، ايثارگرى، غم جانكاه و جگرسوز شهادت پدر6، خبر از شهادت و آرزوى مرگ، تنهايى اميرالمؤمنين7 مىباشند.[3]
ما در اين مقاله در پى آنيم تا با نيم نگاهى به يكى از خطبههاى آن جگرگوشه رسول خدا6 ميزان استفاده وى از آيات قرآن را نظاره كنيم، تا سرمشقى براى دلدادگان آن بانوى دو سرا، به ويژه خواهران و دختران ما باشد كه در گفتار و كردار خويش هر چه بيشتر با قرآن عزيز انس گيرند، و شاهد انوار وحى از لبان كوثر باشند.
خطبه مورد نظر در اين مقال همان خطبه فدكيه است كه آن جوهر صدق و صفا در ميان جمعى از زنان بنىهاشم در مسجد پيامبر6 از پشت پرده در حضور مردم ايراد كرد. اين سخنرانى شيوا و خطبه غرا، در كتب معتبر ثبت گشته است.[4] و شيعيان مخلص، از ديرباز آن خطبه با ارزش را، نسل اندر نسل حفظ و به فرزندان خويش تعليم مىدادند، اميد آنكه مسؤولين برنامهريزى در امور فرهنگى ما نيز با تدوين برنامههاى اصولى و حسابشده در مقاطع مختلف تحصيلى و علمى به اين امر مهم عنايت بيشترى مبذول دارند.
به هر ترتيب؛ ما كلام كوثر در اين سخنرانى پرشور را به 4 دسته تقسيم كردهايم:
- دسته اول: استدلالها به آيات قرآن.
- دسته دوم: اقتباسها از آيات.[5]
- دسته سوم: جملات ناظر به آيات.
- دسته چهارم: كلمات حكيمانه.
توضيح آنكه: در دسته اول، آياتى كه حضرت3 براى اثبات ارث بردن خويش از رسول خدا6 بدانها تمسك و استدلال نموده است را آوردهايم. و در دسته دوم، جملاتى كه اقتباس از آيههاى قرآن مىباشد، آورده شده كه خود به دو گروه تقسيم شدهاند:
الف ـ اقتباسهاى بدون تغيير.
ب ـ اقتباسهاى همراه با تغيير.
و اما در دسته سوم، نيز به جملاتى از خطبه نظر داريم كه ناظر به آيات قرآن مىباشند. به ديگر عبارت آنكه: مفاد اين دسته از جملات با توجه به قرائنى مانند: همسانى فعل يا يكى از متعلقاتش و يا ... با همتاى خود در آيات، نظر به آيات مزبور دارد.
و بالاخره در دسته چهارم، نيز جملات حكيمانه آن آفتاب چرخ عصمت3 جاى دارد كه پرداختن به آنها خارج از محور بحث ما در اين مقاله است.
در اين خطبه جذاب بسيارى از فنون مختلف و صنايع گوناگون ادبى و آرايههاى لفظى و معنوى استفاده شده است. و البته براى آنان كه حتى مقدار اندكى معرفت نسبتبه خاندان عصمت و طهارت7 داشته باشند جاى هيچگونه تعجبى نخواهد بود، چرا كه آن خاندان همگى اهل حكمت و فصاحت بودهاند و اينها همه، نمىاست از يم بيكران آن انوار تابناك الهى. همان اشباح نورى كه قرنها پيش از خلقت دنيا در جوار عرش رحمان عزّ و جلّ به تسبيح، تحميد، تقديس و تمجيد الهى مشغول بودند[6] و سجده بر آدم «على نبينا و آله و عليه السلام» نيز به خاطر وجود اين انوار پاك، در صلب وى بوده است.[7]
[1] . برگرفته از بيانات حضرت امام خميني;، صحيفه نور ج19: ص 278، انتشارات سازمان مدارک.
[2] . صحيفه نور، ج 19، ص 289.
[3] . براي نمونه ر.ک: مناقب ابن شهر آشوب 1: 242، انتشارات علامه ـ قم: احقاق الحق (که از کتب اهل سنت نقل کرده است) 433: 10 و 159 : 19، انتشارات کتابخانه آيهٔ الله مرعشي: ـ قم: بحار الانوار 176: 43، المکتبهٔ الاسلاميهٔ ـ تهران.
[4] . از جمله: بلاغات النساء، تأليف احمد بن ابي طاهر (از علماي اهل سنت در قرن سوم) ص 23: علل الشرائع (به 3 سند) تأليف شيخ صدوق، متوفي: 381، ص 248، انتشارات داوري ـ قم: الشافي تأليف سيد مرتضي، متوفي: 436، ج4، ص 68، مؤسسهٔ الصادق7 ـ ه طهران: الاحتجاج تأليف طبرسي، متوفي: 548، ص 61، مطبعهٔ مرتضويه ـ نجف: شرح ابن ابي الحديد (از علماي اهل سنت در قرن هفتم): ج16 ص 211، منشوارت مکتبهٔ آيهٔ الله المرعشي: کشف الغمهٔ تأليف اربلي، متوفي 693 (به نقل از کتاب «السقيفهٔ» تأليف ابي بکر احمد بن عبدالعزيز الجوهري)، ج2، ص 106، مکتبهٔبني هاشمي ـ تبريز: بحار الانوار تأليف علامه مجلسي، متوفي 1111،ج29، ص 215، دار الرضا7ـ بيروت.
[5] . طبق نقل اهل لغت، علماي علم بديع اقتباس را آن ميإانند که اندکي از قرآن يا حديث را در عبارت خود، (چه بصورت نظم و شعر باشد و چه بصورت نثر) بياوريم و اشاره نکنيم که از قرآ» يا حديث ميباشد. و هم ايشان تصريح کردهاند که تغيير در آن مقدار از قرآن يا حديث که در عبارت خود آوردهايم اگر چنانچه تغيير مختصري باشد، اشکال ندارد و جانز ميباشد. واين بيت از خاقاني را مثال زدهاند.
[6] .اشاره به روايتي در «علل الشرايع: 208،انتشارات داوري ـ قم».
[7] . پایان گفتار حضرت آیهٔ الله شبیری زنجانی.