به تبع هلاکت و نابودی شیطان (به دست حضرت مهدی4، و دجّال (به دست حضرت عیسی7)، طرفداران آنان و رهپویان راه ضلالت، ظلمت و شیطنت نیز نابود خواهند شد و تمامی موانع بالندگی انسانها و جوامع از بین خواهد رفت.
یکی از مباحث مهم قرآن، طرح انگاره «حق» و «باطل» و ستیزش، پیکار و کشاکش این دو در طول تاریخ است. از منظر سیاسی، نمودهای حقّ و باطل را میتوان در دو گروه و جبهه تحلیل و ارزیابی کرد: گروه حقّ که تجلی گاه و آوردگاه پیامبران، صالحان، مستضعفان و یکتاپرستان است و گروه باطل که حزب شیطان و مجتمع جبّاران، مفسدان و صاحبان زر و زور و تزویر است.
بین این دو گروه به جهت تعارض منافع و برنامهها، همیشه نزاع و درگیری وجود دارد (چه نبرد ظاهری و جنگی، و چه نزاع فرهنگی و فکری).
این کشمکش و تعارض از اول تاریخ وجود داشته و تا مرحلة خاصّی از آن نیز ادامه خواهد یافت. مسئله نزاع و تعارض گروهها و صف بندیهای مختلف، فقط یک ایده قرآنی نیست؛ بلکه در سایر مکاتب و دیدگاههای دانشمندان نیز طرح شده است؛ چنان که کانت «نزاع خیر و شرّ»، آگوستین «نبرد شهر خدا با شهر زمین» و هانتینگتون، «جنگهای تمدّنی» و. . . را مطرح کردهاند.
به هر حال از منظر قرآنی و روایات متواتر، این نزاع و ستیزه جویی روزی با پیروزی و غلبة حقّ به پایان رسیده و گروه باطل نابود و مضمحل خواهد شد. این زمان موعود، عصر ظهور امام مهدی4 است که با قیام جهانی خود، فرجام نزاع حقّ و باطل را رقم خواهد زد و با نصرت الهی و یاری مؤمنان صالح، طومار عمر شیطان و شیطان صفتان را در هم خواهد پیچید.
یکی از انگارههای مهم در ادیان و مکاتب آسمانی ـ به خصوص دین اسلام ـ حضور دو نیرو و جبهه «خیر» و «شرّ» و «کفر» و «ایمان» در جامعه و منازعه و تضادّ آنها است. در واقع اجتماع بشری، شاهد درگیری، جنگ و ستیزهجوییهای مستمرّ و فرسایشی، بین دو گروه مطرح و برجسته بوده است؛ در یک سمت طرفداران و حامیان حقّ و خداخواهی قرار دارند و در جبهه دیگر، یاران و سرسپردگان باطل و شرارت صف کشیدهاند. اهداف، انگیزهها، برنامهها و کارکردهای این دو گروه در بیشتر موارد، مخالف و ضد هم بوده و منافع و مقاصد مشترکی ندارند.
کارگزاران و عوامل سازمان دهنده هر دو گروه نیز، دارای اعتقادات، باورها، دیدگاهها و رفتارهای جداگانه و متضادّی هستند؛ از این رو خصومت و دشمنی فکری فرهنگی، نظامی طولانی مدت با هم داشته و دارند. براساس این پیش فرض، این سؤال اصلی مطرح میشودکه: «نهایت و فرجام این نزاع و کشمکش چیست؟»
آنچه در این پژوهش مورد نظر است، پاسخ به این سؤال، براساس آیات قرآنی و روایاتی است که در تفسیر و تأویل این آیات نقل شده است. از آنجایی که بحث «حق و باطل» به صورت گسترده و با توجه به ابعاد مختلف آن، در قرآن مطرح شده است؛ در اینجا تنها به بعضی از زوایای آن پرداخته خواهد شد.
از مجموع آیات قرآنی و تفاسیر وروایات، بر میآید که نزاع حقّ و باطل، همیشگی و پایان ناپذیر نیست؛ بلکه در برههای از زمان، باید به فرجام خاصی برسد و تاریخ با غلبه یکی از دو طرف، به نقطه اوج خود نزدیک شود. این نوشتار، عهده دار تبیین این نقطه اوج و فرجام پایانی نزاع و ستیزش حقّ و باطل است.
گفتنی است که علاوه بر ادیان آسمانی، برخی از اندیشمندان و متفکران نیز، به بحث نزاع و ستیزش در میان انسانها پرداخته و سرانجامی برای آن تصوّر کردهاند. ابتدا به دیدگاه چند تن از این افراد اشاره میشود؛ آن گاه دیدگاه قرآن در این زمینه بیان میشود.