borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد دهم»
كيفيّت‌ درخشان‌ شدن‌ عالم‌ قيامت‌ و اطّلاع‌ نفوس‌ بر هم‌

زمين‌ خاكي‌ مادّي‌ كه‌ بر اساس‌ ثقالت‌ و كثافت‌ آفريده‌ شده‌ است‌ تبديل‌ مي‌شود به‌ زمين‌ نوراني‌، زمين‌ و آسمان‌ بلورين‌ مي‌شوند.

تعبير بلورين‌ از من‌ است‌؛ براي‌ تشبيه‌ است‌؛ ولي‌ عنوان‌ بلور نيست‌؛ همه‌ گوش‌اند، و همه‌ چشم‌اند، و همه‌ فهم‌اند و ادراك‌، و همه‌ طاعتند و انقياد.

اكنون‌ هرچه‌ به‌ انسان‌ بگويند: خدا حاضر است‌؛ مگر قبول مي‌كند؟ مگر باور دارد؟

به‌ شخصي‌ كه‌ در زندان‌ تاريك‌ محبوس‌ شده‌ و مدّت‌ها گذشته‌ نوري‌ نديده‌ است‌، اگر بگويند: خورشيد طلوع‌ كرده‌ و چنان‌ زمين‌ را روشن‌ كرده‌ است‌ كه‌ يك‌ نقطۀ تاريك‌ و مبهم‌ در آن‌ نيست‌، باورش‌ براي‌ او مشكل‌ است‌. ولي‌ چون‌ درِ زندان‌ را شكستند و زنداني‌ را از زندان‌ خارج‌ كردند و از شدّت‌ نور خود را مدهوش‌ اين‌ إشراق‌ ديد، ديگر اگر براي‌ او سوگند هم‌ ياد كنند كه‌ خورشيدي‌ نيست‌، نوري‌ نيست‌؛ قبول‌ نمي‌كند و مي‌گويد: در مقابل‌ رؤيت‌ و وجدان‌ و شهود، إخبار از ظلمت‌ غلط‌ است‌.

﴿وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ﴾.[1]

«اين‌ عالم‌ دنيا، لهو و بازي‌ است‌؛ ولي‌ آنجا حيات‌ محض‌ است‌ اگر مردم‌ بدانند.»

مردم‌ تصوّر مي‌كنند كه‌ حيات‌ يعني‌ زندگي‌ به‌ معناي‌ خوابيدن‌ و خُرخُر كردن‌ و نفس‌ كشيدن‌؛ كسي‌ كه‌ نفس‌ كشيد زنده‌ است‌ و اگر نفس‌ نكشيد مرده‌ است‌. ولي‌ حيات‌ اين‌ نيست‌.

حيات‌، ادراك‌ محض‌ است‌، عقل‌ محض‌ است‌. حيات‌، زندگي‌ بدون‌ موت‌ است‌.

ما كه‌ در روي‌ زمين‌ زندگي‌ داريم‌، اين‌ حيات‌ توأم‌ با مرگ‌ است‌.

نه‌ تنها به‌ سبب‌ مرگي‌ كه‌ بعداً به‌ ما مي‌رسد؛ بلكه‌ دائماً خَلع‌ و لَبس‌، يعني‌ موت‌ و حيات‌ داريم‌. بدن‌ ما دائماً در چرخِ بود و نبود و هست‌ و نيست مي‌گردد، و پيوسته‌ از وجود به‌ عدم‌ و از عدم‌ به‌ وجود مي‌آئيم‌ و دائماً مي‌ميريم‌ و زنده‌ مي‌شويم‌.

 


[1] . قسمتي‌ از آيۀ 64، از سورۀ 29: العنكبوت‌.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: