borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد دهم»
تعیین رهبر با خداست یا با مردم؟

اهل سنت بر اين عقيده هستند كه جانشين پيامبر را مردم تعيين مي‌كنند ولي شيعيان معتقدند؛ كه جانشين رسول خدا و رهبر مردم را خداوند تعيين و رسول خدا معرفي مي‌كند؛ در اين باره ما به بيان چند نكته بسنده مي‌كنيم:

نكته‌ي اول:

اگر گفته شود كه پيامبر گرامى6 كسى را به عنوان جانشين معيّن نفرمود و به كسى هم دستور نداد تا شخص معيّنى را جانشين او قرار دهد، بلكه مردم، ابوبكر را به عنوان خليفه معيّن كردند وابوبكر نيز عمر را خليفه معيّن كرد و عثمان هم توسّط شوراى شش نفره تعيين شد، و باز هم گفته شود كه اين‏ها خليفه وجانشين پيغمبر بودند و به آنان «خليفهٔ الرسول» اطلاق شود اين كار، دروغ بستن به رسول گرامى است، زيرا طبق نقل اهل سنت پيامبر جانشين تعيين نكردند. بنابراين، اگر ادعاي عدم تعيين جانشين توسط پيامبر صحيح باشد، خلفاى راشدين خليفه پيامبر نيستند. يعني آيا ممكن است كه كسي جانشين شخص ديگري را مشخص كند؟!

نكته‌ي دوم:

به راستي ديني كه در مورد تمامي‌اعمال و كردار انسان برنامه دارد، از خوردن و خوابيدن و سفر كردن گرفته تا شكار حيوانات و برخورد با طبيعت، و تا ارتباط با خلق و خالق، آيا ممكن است، در مورد جانشيني پس از رسول الله هيچ سخني نگفته و هيچ تذكري نداده باشد؟ آيا چند نفر از صحابه، به اهميت تعيين رهبر پس از رسول الله پي بردند و خودشان براي همه مردم رهبر انتخاب كردند! اما خدا و پيامبر اصلا متوجه اين نياز اساسي نشدند و هيچ كس را براي رهبري امت تعيين نكردند؟ به راستي عقل آن چند صحابه بيشتر از پيامبر بوده است؟!!

نكته‌ي سوم:

اگر رهبر جامعه اسلامي ‌و مجري احكام الهي، توسط مردم انتخاب شود، آنها مي‌توانند بگويند كه ما تو را براي مدت محدودي رهبر قرار داديم و طبعا شخص رهبر اجازه نخواهد يافت، تصرفاتي كند كه بدين وسيله براي زمان پس از خود هم تعيين تكليف كند. حتي اگر از قيد زمان هم بگذريم، حد اقل اين است كه افراد هر جامعه اجازه دارند، براي مقطع زماني خودشان رهبر انتخاب كنند و لذا حق ندارند كه از جانب خود براي نسل‌هاي بعدي هم كه هنوز پا به عرصه وجود نگذاشته‌اند تصميم‌گيري نمايند. از طرف ديگر محدوديت مكاني هم از اثرات انتخاب است. يعني رهبر انتخابي فقط براي مردم همان شهر يا منطقه‌اي كه به او رأي داده‌اند رهبر است نه براي همه مردم جهان و يا حداقل همه مسلمانان.

به ديگر سخن، اين ظلم است به تمام مردم جهان كه چند نفر به اسم اجماع شخصي را انتخاب كنند و تا قيامت بقيه مردم فقط از آنها تبعيت كنند. چرا مردم زمان‌هاي ديگر حق انتخاب نداشته باشند؟ مگر مردمي‌كه الآن هستند چه تفاوتي با مردم آن زمان دارند؟ چرا اين مردم نبايد خليفه خود را طبق اجماع!!! انتخاب كنند؟ به راستي اگر امامت مانند رهبري يك كشور است، آيا ممكن است يك رئيس جمهور هميشه و حتي پس از مرگ خود رئيس جمهور و رهبر مردم باشد؟!!

اگر طريقي غير از انتصاب خداوند وجود داشته باشد نماد بارز ظلم است، چون كه خليفه اي كه به وسيله مردم انتخاب مي‌شود فقط براي همان مردم بايد خلافت كند نه براي مردم 1400 سال بعد، ولي اگر خليفه به وسيله خداوند نصب شود تا قيامت براي همه مردم خليفه و امام است، همان طور كه اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب7 را خداوند به وسيله پيامبر در غدير خم به مردم معرفي نمود.

در واقع اگر فرض بگيريم كه ابوبكر با انتخاب مردم مدينه، رهبري جامعه را به عهده گرفت حد اكثر اين است كه او تنها و تنها براي مردم مدينه و تنها براي مردم همان زمان حق حاكميت دارد، زيرا بقيه مردم در شهرهاي ديگر و زمان‌هاي ديگر ابوبكر را به عنوان خليفه تعيين نكردند و هيچ الزامي‌هم نيست كه آنان او را رهبر خود بدانند. اين همان نكته‌اي است كه موجب شد جنگ‌هاي ردّه به پاشود. زيرا بسياري از مردمي‌كه به اسم مرتد كشته شدند كساني بودند كه مي‌گفتند؛ مردم مدينه ابوبكر را رهبر خود انتخاب كردند، ما هم اشخاص ديگر را رهبر خود انتخاب مي‌كنيم!! آري كشته شدن هزاران نفر در جنگ‌هاي ردّه و شكاف عميق بين عالم اسلام تنها يكي از نتايج انتخاب رهبر توسط مردم است.

نكته‌ي چهارم:

ضمناً تمامي‌شيعيان جهان حق دارند بگويند به دليل اينكه مردم قبلي براي خود و به سليقه خود و بدون هيچ معيار و ملاكي رهبر خود را تعيين كردند حاكميت او هيچ الزامي ‌براي شيعيان جهان نخواهد داشت، بلكه شيعيان خود مي‌توانند امامي‌را براي خود تعيين كنند.

نكته‌ي پنجم:

اهل سنت بر اين عقيده هستند كه امامت از فروع دين است نه از اصول دين؛ بر فرض اينكه امامت از فروع دين باشد، كدام يك از فروع دين را مردم انتخاب كردند كه امام را مردم بخواهند تعيين كنند؟ آيا احكام فروع دين مثل نماز و روزه و زكات و حج و يا احكام مستحبي، مثل نوافل و حتي احكام مباح، مثل شكار را مردم مشخص كردند، يا اهل حل و عقد و يا آن گروهي كه به وسيله مردم روي كار آمده‌اند؟ چطور است كه تمامي‌اصول و فروع دين و همه احكام و اخلاقيات و كل قوانين حقوقي و فقهي توسط خدا تشريع و به وسيله پيامبر تبليغ مي‌شود آنگاه امام و رهبر و كسي را كه مجري و حافظ اين احكام است بايد مردم انتخاب كنند؟ اگر امامت جزو فروع دين است پس بايد مانند تمامي‌ فروع دين به وسيله خداوند تعيين شود. اصلا كدام يك از اجزاي دين انتخابي است كه امامت انتخابي باشد؟ آيا امامت و خلافت جزو اسلام نيست؟

بنابراين به اين نتيجه مي‌رسيم كه امام و رهبر مردم و جانشين پيامبر را خداي متعال بايد نصب كند و در روز غدير هم همين اتفاق افتاد و اميرالمؤمنين على7 به عنوان جانشين پيامبر و ولي و سرپرست مردم معرفي شدند.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: