همانگونه که بیان شد، دسترسی به مقام «عصمت» و راهیابی به مقامات «علمی و معنوی»، به پیامبران و امامان اختصاص ندارد و برای همگان میسر است؛ چنانکه بسیاری از علما و اولیا، «تالی تلو معصوم» (نزدیکان به مرز عصمت) خوانده میشوند. اینکه مسئله عصمت، عمدتاً در مورد پیامبران و امامان مطرح میشود، به لحاظ لزوم عصمت در آنان است.
به عبارت دیگر، شرط امامت و نبوت، «عصمت» است، و خداوند فاقدان این ویژگی را برای این دو منصب برنمیگزیند. بنابراین، هیچ غیرمعصومی، به نبوت و امامت نمیرسد؛ ولی این به معنای آن نیست که هرکس امام یا نبی نباشد، از هیچ درجهای از عصمت بهرهمند نخواهد بود.
عصمت، مراتبی دارد که مرتبۀ پایۀ آن در همۀ حجج الهی، و از بدو تولّد باید وجود داشته باشد، تا بتوان آنها را حجّت الهی دانست؛ چون کسی که یکبار خطا کند، عقلاً احتمال خطای دیگر نیز خواهد داشت.
و هر که در او احتمال گناه یا خطا و سهو وجود دارد، نمیتوان صد در صد یقین نمود که سخنش سخن خداست. پس عصمتِ پایه، به نحو اعطایی و موهبتی در حجج الهی وجود دارد. البته هیچ منعی ندارد که افزون بر این حدّ از عصمت، حدود بالاتر آن نیز از بدو تولّد در کسی باشد. یقیناً آنکه در اصل خلقت رتبۀ برتری دارد، عصمت موهبتی بالاتری نیز خواهد داشت، و شک نیست که اهلبیت: در اصل خلقتشان، برتر از سایر موجودات میباشند؛ چون در صدر سلسلۀ وجود و خلقت قرار دارند.