borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
فاطمه (س) تجلیگاه انوار آفرینش «جلد هفتم»
تفسیر: سعادت و شقاوت

در آیات گذشته اشاره‌ای به مسئله قیامت و اجتماع همه مردم در آن دادگاه بزرگ شده بود.

در آیات مورد بحث گوشه‌ای از سرنوشت مردم را در آن روز بیان می‌کند، نخست می‌گوید:

هنگامی که آن روز فرا رسد هیچ کس جز به اراده پروردگار سخن نمی‌گوید﴿ یوم یأت لاتکلم نفس إلا بإذنه ﴾.

گاه چنین تصور می‌شود این آیه – که دلیل بر سخن گفتن مردم در آن روز به اجازه پروردگار است – باآیاتی که مطلقا نفی تکلم می‌کند منافات دارد، مانند آیه 65 سوره یس: ﴿ الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُوا يَکْسِبُونَ ﴾‌: «امروز بر دهان آن‌ها مهر می‌نهیم و به جای آن دست‌هایشان سخن می‌گویند، و پاهایشان گواهی می‌دهند به کارهایی که انجام داده‌اند».

و در آیه 35 سوره مرسلات می‌خوانیم: ﴿ هٰذَا يَوْمُ لايَنْطِقُونَ ﴾‌ «امروز روزی است که آن‌ها سخن نمی‌گویند.»

به همین دلیل بعضی از مفسران بزرگ معتقدند که؛ اصولا در آن روز سخن گفتن مفهومی ندارد، چرا که سخن گفتن وسیله‌ای است که ما به آن کشف باطن و درون اشخاص را می‌کنیم و اگر ما حسی داشتیم که از افکار هر کس می‌توانستیم به وسیله آن آگاه شویم هیچگاه نیازی به تکلم نبود، بنابراین در قیامت که کشف اسرار می‌شود و همه چیز به حالت «بروز و ظهور» در می‌آید اصولا تکلم معنی ندارد.

به بیانی دیگر: سرای آخرت سرای پاداش است، نه دار عمل. و به همین دلیل در آنجا خبری از اختیار انسانی و سخن گفتن به میل و اراده خویشتن نیست، بلکه در آنجا تنها انسان است و اعمالش و آنچه به آن مربوط است، بنابراین اگر سخن هم بگوید همچون سخنان دنیا که از اختیار و اراده، برای کشف اسرار درون سرچشمه می‌گیرد نیست، و هر چه بگوید یک نوع انعکاس و بازتاب ازاعمال اوست اعمالی که در آنجا ظاهر و آشکار است.

بنابراین سخن گفتن در آن روز همانند تکلم در دنیا نیست که انسان بتواند به میل خود راست بگوید یا دروغ.

به هر حال آن روز، روز کشف حقائق اشیاء و بازگشت «غیب» به «شهود» است و شباهتی با این جهان ندارد.

ولی این برداشت از آیه فوق با ظاهر آیات دیگر قرآن چندان سازگار نیست، چرا که قرآن گفتگوهای زیادی از مؤمنان و مجرمان، پیشوایان و جباران و پیروان آن‌ها، همچنین شیطان و فریب خوردگانش، ‌و دوزخیان و بهشتیان نقل می‌کند که نشان دهنده وجود سخنانی همانند سخنان این جهان است.

حتی از بعضی از آیات قرآن استفاده می‌شود که پاره‌ای از گناهکاران در برابر بعضی از سوالات، دروغ هم می‌گویند. مثلا در سوره انعام آیه 22 ـ 24 می‌خوانیم:

﴿ وَ يَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَکُوا أَيْنَ شُرَکَاؤُکُمُ الَّذِينَ کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ‌ _ ثُمَّ لَمْ تَکُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلاَّ أَنْ قَالُوا وَ اللَّـهِ رَبِّنَا مَا کُنَّا مُشْرِکِينَ‌ _ انْظُرْ کَيْفَ کَذَبُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ مَا کَانُوا يَفْتَرُونَ‌ ﴾

«آن روز که همه آن‌ها را محشور می‌کنیم به مشرکان می‌گوییم معبودهایی را که شریک خدا می‌دانستید کجا هستند؟ پاسخ و عذر آن‌ها جز این نیست که می‌گویند به خدایی که پروردگار ماست سوگند که ما مشرک نبودیم، ببین چگونه به خودشان نیز دروغ می‌گویند و آنچه را به دروغ شریک خدا می‌پنداشتند از دست می‌دهند».

بنابراین بهتر آن است که در پاسخ سؤال مربوط به تناقض ظاهری آیات مربوط به تکلم همان جوابی را بگوییم که بسیاری از مفسران گفته‌اند و آن اینکه: مردم در آن روز مراحل مختلفی را می‌پیمایند که هر مرحله ویژگی‌هایی دارد، در پاره‌ای از مراحل هیچگونه پرسش و سؤالی از آن‌ها نمی‌شود و حتی مهر بر دهانشان می‌نهند، فقط اعضای پیکرشان که آثار اعمال را در خود حفظ کرده‌اند با زبان بی زبانی سخن می‌گویند، اما در مراحل دیگر قفل از زبانشان برداشته می‌شود و به اذن خداوند به سخن می‌آیند و به گناهان خود اعتراف می‌کنند و خطا کاران یکدیگر را ملامت می‌نمایند بلکه سعی دارند گناه خویش را بر گردن دیگری نهند!.

به هر حال در پایان آیه اشاره به تقسیم همه مردم به دو گروه کرده، می‌گوید:

گروهی در آنجا شقی و گروهی سعیدند، گروهی خوش بخت و گروه دیگری بدبختند ﴿ فمنهم شقیٌّ و سعید ﴾ 

«سعید» از ماده «سعادت» به معنی فراهم بودن اسباب نعمت، و «شقی» از ماده «شقاوت» به معنی فراهم بودن اسباب گرفتاری و مجازات و بلاست، بنابراین سعیدها در آن جهان همان نیکوکارانی هستند که در لابلای انواع نعمت‌ها جای آن‌هاست. و شقاوتمندان همان بدکارانی هستند که در دل دوزخ در انواع مجازات‌ها گرفتارند.

و به هر حال این شقاوت و آن سعادت چیزی جز نتیجه اعمال و کردار و گفتار و نیات انسان در دنیا نیست.

و عجب اینکه بعضی از مفسران این آیه را دستاویزی برای عقیده باطل خود در زمینه جبر قرار داده‌اند، در حالی که آیه کمترین دلالتی بر این معنا ندارد، بلکه از سعادتمندان و شقاوتمندان رستاخیز سخن می‌گوید، که همگی به خاطر اعمال خود به این مرحله رسیده‌اند، شاید آن‌ها مفهوم این آیه را با پاره‌ای از احادیث اشتباه کرده‌اند که درباره سعادت و شقاوت قبل از تولد سخن می‌گوید که آن داستان جداگانه دارد.

سپس حالات شقاوتمندان و سعادتمندان را در عبارات فشرده و گویایی چنین شرح می‌دهد:

«اما آن‌ها که شقاوتمند شدند در آتش دوزخ «زفیر» و «شهیق» دارند و ناله و نعره و فریاد سر می‌دهند؛ ﴿ فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ‌ ﴾.

و اضافه می‌کند: «آن‌ها جاودانه در آتش خواهند ماند تا زمانی که آسمان‌ها و زمین بر پاست ﴿ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ ﴾.

مگر آنچه پروردگارت اراده کند ﴿ إِلاَّ مَا شَاءَ رَبُّکَ ﴾ 

چرا که خداوند هر کاری را اراده کند انجام می‌دهد﴿ إِنَّ رَبَّکَ فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ ﴾.

و اما آن‌ها که سعادتمند شدند در بهشت جاودانه خواهند ماند، تا‌ آسمان‌ها و زمین برپاست. ﴿ وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ ﴾.

مگر آنچه پروردگار تو اراده کند ﴿ إِلاَّ مَا شَاءَ رَبُّکَ ﴾ 

این بخشش و عطیه‌ای است که هرگز از آنان قطع نمی‌شود ﴿ عَطَاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ ﴾[1] 

در اینجا باید به چند نکته توجه کرد:

 


[1] . سوره هود، آیات 105 تا 108.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: