| آیتی از خداست معصومه | 
 | لطف بیانتهاست، معصومه | 
| جلوهای از جمال قرآنی | 
 | چهرهای حق نماست، معصومه | 
| عطر باغ محمدی دارد | 
 | زاده مصطفی است، معصومه | 
| پرتوی از تلالؤ زهرا3 | 
 | گوهری پر بهاست، معصومه | 
| ماه عفت نقاب آل کسا | 
 | دختر مرتضاست، معصومه | 
| اختری در مدار شمس شموس | 
 | یعنی اخت الرضاست، معصومه | 
| زائران، یک در بهشت اینجاست | 
 | تربتش با صفاست، معصومه | 
| در توسل به عترت و قرآن | 
 | باب حاجات ماست، معصومه | 
| از مدینه، به قصد خطه طوس | 
 | رهروی خسته پاست، معصومه | 
| تا زیارت کند برادر خویش | 
 | فکر و ذکرش دعاست، معصومه | 
| روز و شب، عاشقی بیابان گرد | 
 | خواهری با وفاست، معصومه | 
| یا مگر اوست، زینب دگری | 
 | کز برادر جداست، معصومه | 
| تا بدانی که نیمه ره جان داد | 
 | بنگر اکنون کجاست، معصومه | 
| از وطن دور و از برادر دور | 
 | حسرتش غم فزاست، معصومه[1] | 
[1] .همان.
 
					 
					 
					 
		 
			 
			