borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
فاطمه (س) تجلیگاه انوار آفرینش «جلد هفتم»
کذب در اخلاق و مقامات دین

اما کذب در اخلاق و مقامات دین، آن است که، مدعی داشتن صفاتی چون؛ خوف از خدا، رجا، صبر، شکر، تسلیم، رضا، معرفت، زهد و امثال این‌ها باشد، و اسم آن‌ها را بر خود ببندد و از حقیقت و آثار آن‌ها بی خبر باشد و در او از لوازم آن‌ها اثری نباشد و چنین شخصی نیز کاذب است.

مثلا ملاحظه می‌کنیم که چنانچه کسی از پادشاهی قهار، یا امیری صاحب اقتدار به جهت خیانتی که از او سرزده یا تقصیری که مرتکب شده خائف شود، چهره او زرد، و نفس او سرد، و خواب و خوراک بر او دشوار، و عیش و تنعم بر او ناگوار، خاطر او پریشان، و اعضا و جوارح او مضطرب و لرزان می‌شود. بلکه بسا باشد که ترک اهل و عیال و مال و منال خود می‌کند و در ولایات غربت به تنهایی و مشقت می‌سازد و این همه از خوف و بیم آن کسی است که از او ترسیده و این خوف، ‌خوف صادق، و صاحب آن خائف است.

و اما کسی که دعوی ترس از پروردگار، و خوف از کژدم و مار جهنم می‌کند، هیچ اثری از آن در وجنات احوالش ظاهر نیست، بلکه شب و روز به خوردن و خوابیدن مشغول، و عمر او به عیش و عشرت مصروف، هر ساعتی چندین تقصیر از او صادر، و هر روزی معصیتی را مرتکب می‌گردد. و چنین شخصی کاذب، و اسم خوف را بر خود بسته است.

و مخفی نماند؛ که این مقامات و مراتب را نهایتی متصور نیست، تا ممکن باشد احدی به نهایت آن‌ها برسد. بلکه از آن‌ها هر کسی را یک نصیبی داده‌اند.

و از این سبب بود که؛ «خاتم انبیاء چون حضرت روح القدس را به صورت اصلی او دید که پرهای او از مشرق تا مغرب را فرو گرفته بیهوش گشته به زمین افتاد.[1] که قبلاً ذکر شد.

و این و امثال این که از اعاظم ملائکه مقربین و انبیای مرسلین منقول است همه از قوّت معرفت ایشان است به عظمت و جلال خداوند متعال، و حال آنکه آنچه ایشان یافته‌اند قطره‌ای است از دریای بی منتهای عظمت الهی، و بالاتر از آن مراتب متناهیه است.

 

نه بر اوج ذاتش پرد مرغ وهم

 

نه در ذیل وصفش رسد دست فهم

نه ادراک در کنه ذاتش رسد

 

نه فکرت به غور صفاتش رسد

که خاصان در این ره فرس رانده‌اند

 

بلا احصی از تک فرو مانده‌اند

بلکه احدی را طاقت و قوّت درک عظمت حقیقت آن جناب نیست، و چنانچه نور جلال و عظمت او بر موجودات امکان تابد بنیاد هستی ایشان را در هم بریزد.

 

آتش فکنی یک سره در خرمن هستی

 

روزی ز پس پرده اگر رخ بنمایی

پس بنده صادق در جمیع مقامات دین عزیز و نایاب است.

و از علامت صدق در این مقام، ‌آن است که تحمل همه شداید و مصایب را نماید.

و زبان به اظهار آن‌ها نگشاید. عمر خود را به طاعت و عبادت صرف نماید و آن‌ها را از خلق بپوشاند.

روایت شده است که؛ «به موسی بن عمران وحی رسید، که ‌چون من بنده‌ای از بندگان خود را دوست دارم او را مبتلا می‌سازم به بلایی که کوه‌ها توانایی تحمل آن را نداشته باشند، تا بینم در دعوای بندگی و محبت، ‌صادق است یا نه. پس اگر او را صادق و صابر یافتم او را ولی و حبیب خود قرار می‌دهم و اگر بی صبر و جزعناک دیدم که به هر جا زبان شکوه می‌گشاید او را مخذول و منکوب می‌سازم و هیچ باک ندارم»[2]

 


[1] . محجهٔ البیضاء ج8، ص 146، ‌و احیاء‌العلوم، ج4، ص 335.

[2] . احیاء العلوم، غزالی، ج4، ‌ص 335، و محجهٔ البیضاء، ج8، ص 147.

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: