در الفقیه آمده که ابوجعفر امام باقر7 فرموده است: «چون خداوند اراده کرد زمین را بیافریند به بادها فرمان داد که بر سطح آب بوزند تا امواج شوند، سپس موجها کف شدند و کفها یکی گشتند و خداوند آنها را در محلّ خانه کعبه گردآورد سپس آنها را کوهی از کف قرار داد و بعد زمین را زیر آن گسترش داد، و این مدلول قول خداوند متعال است که: ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكاً﴾[1] بنابر این نخستین خانهای که از زمین آفریده شده کعبه است و سپس زمین از آن گسترش یافته است.»[2]
ابوجعفر امام باقر7 فرموده است: «آدم7 هزار بار با پای خود نزد این خانه آمد که هفتصد بار آن حجّ و سیصد بار آن عمره بود. او از ناحیه شام میآمد و سوار بر گاو حجّ میکرد، و مکانی که توبهاش در آن جا پذیرفته شد حطیم است که میان در خانه و حجر الاسود میباشد. آدم7 صد سال پیش از آن که حوّاء را ببیند به گرد خانه کعبه طواف کرد. جبرئیل به او گفت: «حیاك اللّـه و بیاك»؛ یعنی خداوند امور تو را اصلاح کند.»[3] امام صادق7 فرموده است: «هنگامی که آدم7 از منا کوچ کرد فرشتگان در ابطح او را دیدار کردند و گفتند: حجّ تو مقبول باشد. آگاه باش ما این خانه را دو هزار سال پیش از حجّ تو زیارت کردهایم.»[4]
سعید بن عبداللّه اعرج از ابیعبداللّه7 روایت کرده که فرموده است: محبوبترین سرزمینها نزد خداوند مکّه است هیچ خاکی، هیچ سنگی، هیچ درختی، هیچ کوهی و هیچ آبی در پیشگاه خداوند از خاک، سنگ، درخت، کوه و آب آن محبوبتر نیست.»[5]
در خبر دیگری است: «خداوند متعال قطعه زمینی که نزد او محبوبتر از آن باشد نیافریده است - و با دست به خانه کعبه اشاره کرد - و در پیشگاه خداوند چیزی گرامیتر از آن نیست، خداوند روزی که آسمانها و زمین را آفرید به خاطر آن ماههای حرام را در کتاب خود حرام فرمود.»[6]
از امام صادق7 روایت است که فرمود: «خداوند از هر چیزی مقداری از آن را برگزیده، و از زمین محلّ کعبه را اختیار کرده است.»[7]
و نیز فرموده است: «مادام که کعبه برپاست دین پایدار است.»[8]
از ابیحمزه ثمالی روایت شده که گفته است: «علی بن الحسین7 به ما فرمود:
«کدام سرزمین افضل است» عرض کردم: خداوند و پیامبرش و فرزند پیامبرش داناترند، فرمود: امّا افضل نقاط زمین میان رکن و مقام است. اگر کسی مانند نوح در میان قوم خود نهصد و پنجاه سال عمر کند و در همین مکان روزها را روزه بدارد و شبها را به عبادت به سر برد سپس بیآنکه ولایت و دوستی ما را داشته باشد، خداوند را دیدار کند و آنها برای او هیچ سودی نخواهد داشت.»[9]
علی بن الحسین7 فرموده است: «هر کس در مکّه ختم قرآن کند نخواهد مرد تا آنگاه که پیامبر خدا6 را دیدار کند و جایگاه خود را در بهشت ببیند؛ تسبیح او در مکّه معادل خراج کوفه و بصره است که آن را در راه خدا انفاق کند، و هر کس در مکّه هفتاد رکعت نماز بگزارد، و در هر رکعت سورههای «قُلْ هُوَ اللَّـهُ أَحَدٌ»، «إِنَّا أَنْزَلْناهُ»، آیه سخره[10] و آیهٔالکرسی را بخواند نخواهد مرد مگر شهید.
افطار کننده در مکّه مانند روزهدار در دیگر جاهاست، و یک روز روزه گرفتن در مکّه برابر یک سال روزه گرفتن در جاهای دیگر است. کسی که در راه مکّه گام برمی دارد در حال عبادت پروردگار است.»[11]
ابوجعفر امام باقر7 فرموده است: «کسی که یک سال در مکّه مجاور شود خداوند گناهان او و خانوادهاش را میآمرزد و گناهان نه سال گذشته همه کسانی را که برای آنها طلب آمرزش کرده و خاندان و همسایگان آنان را عفو میکند و آنان را تا یکصد و چهل سال از هر بدی محفوظ میدارد. انصراف و بازگشت از مکّه از مجاورت آن افضل است. خوابیده در مکّه مانند تلاشگر در شهرهای دیگر است؛ سجده گزار در مکّه مانند کسی است که در راه خدا به خون خود آغشته شده است. و کسی که در غیبت حجّ کننده به خانواده او نیکی کند اجر او مانند اجر حجّ کننده است چنان که گویا حجر الاسود را لمس کرده است.»[12]
امام صادق7 فرموده است: «برای خداوند متعال پیرامون مکّه صد و بیست رحمت است. شصت تا از آنها برای طواف کنندگان و چهل تا برای نمازگزاران و بیست تا برای نظاره گران است.»[13]
روایت شده است: «کسی که به خانه کعبه مینگرد پیوسته برای او حسنه نوشته میشود و گناه او محو میشود تا آنگاه که چشم از آن بردارد.»[14] امام صادق7 فرموده است: «رکن یمانی دری است که ما از آن وارد بهشت میشویم، و فرموده است در آن دری از درهای بهشت است که از زمانی که گشوده شده بسته نگردیده و در آن نهری از بهشت است که اعمال بندگان در آن انداخته میشود.»[15]
و نیز روایت شده است: «خانه کعبه، دست خدا در زمین است که به وسیله آن با خلق خود مصافحه میکند.»[16]
و روایت شده است: «هر کسی از آب زمزم بنوشد به سبب آن برایش شفا حاصل و بیماری از او برطرف میشود. پیامبر6 در هنگامی که در مدینه بود درخواست میکرد که آب زمزم به ایشان هدیه شود.»[17]
غزّالی میگوید: پیامبر6 فرموده است: «خداوند به این خانه وعده کرده است که در هر سال ششصد هزار تن آن را زیارت کنند؛ اگر عدد زایران کمتر شود خداوند آن را به وسیله فرشتگان کامل میگرداند. خانه کعبه در روز قیامت مانند عروس به حال زفاف محشور خواهد شد و همه آنهایی که حجّ به جا آوردهاند به پردههای کعبه چنگ میزنند و در پیرامون آن میدوند تا آنگاه که وارد بهشت شود و آنها هم با او وارد آن میشوند.»[18]
در خبر است: «حجر الاسود دانه یاقوتی از یاقوتهای بهشت است و روز قیامت برانگیخته میشود در حالی که دارای دو چشم و زبانی است که با آن سخن میگوید و در باره آنهایی که به حقّ و صادقانه آن را لمس کردهاند گواهی میدهد.[19]
پیامبر خدا6 آن را زیاد میبوسید.»[20]
[1] . آلعمران 95: نخستین خانهای که برای مردم قرار داده شد در مکّه است که پر برکت . . .
[2] . همان مأخذ، باب: ابتداء الکعبه و فضائلها، ص214؛ کافی، ج4، ص189.
[3] . همان مأخذ، ص211، باب: نکت فی حجّ الانبیاء.
[4] . کافی، ج4، ص194، شماره 3.
[5] . الفقیه، ص215، شماره 8 .
[6] . الفقیه، ص215، شماره 9 تا 11 و شماره 18.
[7] . الفقیه، ص215، شماره 9 تا 11 و شماره 18.
[8] . الفقیه، ص215، شماره 9 تا 11 و شماره 18.
[9] . الفقیه، ص215، شماره 9 تا 11 و شماره 18.
[10] . مراد آیه 54 تا 56 سوره اعراف است: ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّـهُ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ في سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثيثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْـخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَكَ اللَّـهُ رَبُّ الْعالَمينَ * ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْـمُعْتَدينَ * وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّـهِ قَريبٌ مِنَ الْـمُحْسِنينَ﴾.
[11] . الفقیه، ص211، شماره 91.
[12] . الفقیه، ص211، شماره 92.
[13] . همان مأخذ، ص206، شماره 15.
[14] . کافی، ج4، ص240، شماره 4.
[15] . الفقیه، ص206، شماره 20.
[16] . الفقیه، ص206، شماره 21.
[17] . الفقیه، ص206، شماره 22.
[18] . عراقی گفته است: برای این حدیث اصلی نیافتم.
[19] . مسند کبیر طبرانی از طریق بکر بن محمّد با اختلاف کمی؛ مجمع الزوائد، ج3، ص242؛ صحیح ترمذی، ج4، ص108 و 182.
[20] . مجمع الزّوائد، ج3، ص241؛ سنن نسائی، ج5، ص233؛ صحیح بخاری، ج2، ص176؛ صحیح مسلم، ج4، ص66؛ صحیح ترمذی، ج4، ص93.