غرض اصلی از ایجاد و آفرینش انسان معرفت خدا و وصول به محبت و انس اوست، و این بستگی دارد به صفا و تجرد نفس. پس هر چه نفس صافیتر و تجرد آن بیشتر باشد، انس و محبت او به خدا شدیدتر و بالاتر است. و صفای نفس و تجرد آن موقوف است بر دوری از شهوات، و باز داشتن آن از لذات، و دل کندن از اندک متاع دنیوی، و به حرکت در آوردن اعضاء و جوارح و به کار بردن آنها برای خدا در اعمال سخت و دشوار، و پیوسته به یاد خدا بودن و دل را به او متوجه ساختن. و از این رو عبادات مشتمل بر این امور تشریع شده، زیرا بعضی از عبادات انفاق و بذل مال است که موجب گسستن از مال و متاع دنیاست، مانند زکات و خمس و صدقات، و بعضی دیگر متضمن خودداری از شهوات و لذات است مثل روزه، و بعضی مشتمل بر یاد خدا و متوجه ساختن دل به او و به کار بردن اعضاء در عبادات است، مانند نماز.
و در میان آنها حج، مشتمل بر همه این امور است با زیادتی، زیرا در آن است؛ جدائی و ترک وطن، و مشقت تن، و انفاق اموال، و قطع آرزوها، و تحمل سختیها، و تجدید عهد و پیمان الهی، و حضور در مشعرها، و دیدار شعائر، و تحقق مداومت یاد خدا در اعمال آن، و رو آوردن به او به انواع طاعات و عبادات، با وجود اینکه اعمال آن اموری است که مردم به آنها انس نگرفتهاند، و عقول به معانی و اسرار آنها راه نمییابند، مانند زدن سنگریزه و دویدن بین صفا و مروه بر سبیل تکرار، چه بوسیله این گونه اعمال کمال بندگی و عبودیت ظاهر میشود، زیرا که سایر عبادات اعمال و افعالی هستند که وجه و دلیل آنها را عقل میفهمد و نفس به آنها میل میکند و طبع به آنها انس میگیرد.
و اما بعضی از اعمال حج، مانند سنگ انداختن و دویدن، برای نفس لذتی و برای طبع انسی در آنها نیست، و عقل به فهمیدن معانی و اسرار آنها راهی ندارد، پس به جا آوردن آنها محض اطاعت، امری است که واجب است، و در این مقام عقل بر کنار و معزول است و نفس و طبع را بدان میل و انسی نیست، زیرا هر چه را که عقل معنی و دلیل آن را دریابد، طبع به آن میل میکند، و این میل برای فرمان بردن مددکار خواهد بود، پس کمال بندگی و اطاعت ظاهر و هویدا نمیشود، و از این رو پیغمبر اکرم6 به خصوص در حج فرمود: «خدایا تو را به حج حقا برای بندگی و رقیت اجابت کردم!»، و این را درباره سایر عبادات نفرمود.
پس چنین عبادتی - که عقل به معنی و وجه و دلیل آن نرسد - در پاکسازی نفس و گردانیدن آن از مقتضای طبع به بندگی محض رساترین انواع عبادت است.
و تعجب بعضی از مردم از این افعال عجیب ناشی از جهل به اسرار تعبد و بندگی است، و این است سرّ قرار داد حج و اعمال آن، با وجود دلالت هر یک از اعمال بر بعضی از احوال آخرت است.
و در آنجا سید و سرور فرستادگان الهی6 متولد شده و قدم شریف او و دیگر انبیاء به بیشتر آن سرزمین رسیده، و از این رو «بیت عتیق» (نخستین یا کهنترین خانه) نامیده شده است، و خدای تعالی آن را با نسبت دادن به خود شرف بخشید، و برای عبادت بندگان خود برپا داشت، و اطراف آن را برای بزرگداشت امر خود حرم خانه خویش قرار داد، و عرفات را همچون میدانی بر آستان و درگاه حرم خود ساخت، و با تحریم شکار و کندن درخت آن بر حرمت خانه خود تاکید فرمود، و آن را به مانند پایتخت پادشاهان مقرر داشت، تا زیارت کنندگان از راههای دور ژولیده مو و غبار آلود قصد آن کنند، و برای صاحب خانه تواضع و فروتنی و به درگاه جلال و عزت و عظمت او تضرع و زاری
نمایند.
با اعترافشان که او منزه است از اینکه خانهای وی را در بر گیرد یا در شهری جای گیرد.
و شکی نیست که اجتماع در چنین جایگاهی، سبب الفت و مصاحبت مردمان، و مجاورت بزرگان و نیکانی که از شهرها و سرزمینها آمدهاند، و همدستی همتها و اندیشهها، و یاری و هماهنگی نفوس بر تضرع و زاری و دعا برای سرعت اجابت درخواستها، و یاد کردن پیغمبر اکرم6 و بزرگداشت او و نزول وحی بر او و نهایت کوشش و اهتمام او در بلند کردن کلمهٔ الله و نشر و ترویج احکام دین او، سبب صفا و جلای نفس خواهد شد.
و چون حج از بزرگترین تکلیفهای الهی برای این امت است، آن را به منزله رهبانیت در آئینهای پیشین قرار داد، زیرا امتهای گذشته وقتی قصد عملی میکردند که دشوارترین تکلیف بر نفس است، از خلق کناره میکردند و از خانمان خود جدا میشدند و به سر کوهها میرفتند، و دور شدن از مردم را به طلب انس به خدا و صافی و خالص شدن برای او در جمیع حرکات و سکنات بر میگزیدند، پس لذات حاضر را ترک میکردند، و ریاضتهای سخت و دشوار را به طمع آخرت بر خود لازم میگردانیدند.
خداوند در کتاب خود ایشان را ستوده، و میفرماید: «این بدان سبب است که در میان آنان دانایان و راهبان (دیر نشینان و تارکان دنیا) هستند و ایشان گردن کشی نکنند».[1]
و میفرماید: «و رهبانیت (دیر نشینی و ترک دنیا) را از خودشان در آوردند، ما آن را بر آنان ننوشتیم [و این را نمیخواستند] مگر برای طلب خشنودی خدا»[2]
و چون این روش کهنه شد و بر افتاد، و مردم به پیروی از شهوات رو آوردند، و از مداومت عبادت خدای تعالی رو گرداندند و از آن گریختند، خدای تعالی از بطن بطحا محمّد6 را بر انگیخت تا طریق آخرت را زنده کند، و شیوه و سنت رسولان را در سلوک آن تجدید فرماید. و چون اهل ادیان از او درباره رهبانیت و سیاحت در دین او پرسیدند، فرمود: «جهاد، و تکبیر گفتن بر هر بلندی - یعنی حج – برای ما بدل از رهبانیت است، و روزه ما را بدل از سیاحت است» . پس خداوند بر این امت انعام فرمود به اینکه حج را رهبانیت ایشان گردانید، و آن به ازاء بزرگترین تکالیف و طاعات در ادیان سابق است.
[1] . ﴿ذلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسينَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ﴾. (سوره مائده، آیه 82)
[2] . ﴿وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ إِلاَّ ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّـهِ﴾. (سوره حدید، آیه 27)