یکی از شیوههای تبلیغ سوال و جواب است که کتابهایی همچون احتجاج مرحوم طبرسی شامل احتجاجات پیامبر6 و امامان معصوم، علل الشرایع، المراجعات، توحید مفضل، استفتائات و... نمونهای از این نوع تبلیغ است.
گاهی مبلّغ در قالب سوال مطلبی را از مخاطب میپرسد که هدف اثبات
همان مطلب است؛ «آیا انسان مومن و فاسق برابرند؟»[1] «آیا کسانی که میدانند و کسانی که نمی دانند برابرند.» [2] «آیا بتهای پراکنده بهترند یا خدای یکتای قهار؟»[3]
اما گاهی مخاطب سوال میکند و جواب میخواهد. رسول خدا6 و امامان، از جمله حضرت علی7 بر سوال کردن مردم تاکید داشتند تا از این طریق پاسخگوی نیازهای فکری و اعتقادیشان باشند؛[4] سوال و جواب هر یک نکاتی دارد که رعایت آنها لازم است.
سؤال، باید از چیزی باشد که سبب ناراحتی سوال کننده نشود؛ «ای کسانی که ایمان آوردهاید، از مسایلی سوال نکنید که اگر برای شما آشکار شود شما را ناراحت میکند.»[5]
گاهی سوالها بیربط یا مربوط به مسایل جزیی هستند که در جواب آنها باید مسایل مهمتر را بیان کرد؛ «(ای پیامبر) مردم از تو درباره جنگ در ماه حرام سوال میکنند بگو گناهی بزرگ است ولی بازداشتن خلق از راه خدا و کفر ورزیدن به خدا و پایمال کردن خانه او و بیرون کردن اهل حرم، گناه بزرگتری است و فتنهگری از قتل فساد انگیزتر است.»[6]
[1] . ﴿أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ﴾ (سوره سجده، آیه 18)
[2] . ﴿هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ﴾ (سوره زمر، آیه 9)
[3] . ﴿أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّـهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ﴾ (سوره یوسف، آیه 39)
[4] . ﴿فَاسْأَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي﴾ (نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه 93)
[5] . ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ﴾ (سوره مائده، آیه 101)
[6] . ﴿يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْـحَرامِ قِتالٍ فيهِ قُلْ قِتالٌ فيهِ كَبيرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبيلِ اللَّـهِ وَ كُفْرٌ بِهِ وَ الْـمَسْجِدِ الْـحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّـهِ وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ﴾ (سوره بقره، آیه 217)