خاصیت دیگر ایمان تسلط کامل بر نفس است. نباید چنین تصور کرد که مسئلهی تسلط بر نفس یک مفهوم مذهبی است و فرع بر مذهب است، اگر مذهب نبود تسلط بر نفس هم لازم نیست. این تصور باطل است. تسلط بر نفس مثل مفاهیم اخلاقی از قبیل استقامت و عدالت است که فرضاً کسی به مذهب معتقد نباشد نمیتواند منکر آنها بشود. اینها فرع بر دین و مذهب نمیباشند و مذهب اینها را به وجود نیاورده، بلکه مذهب اجرای اینها را بهتر تأمین کرده است.
یکی از صحنهها و میدانهای نبرد در زندگی که برای بشر فرض است تسلط خود را بر آنجا مستقر کند، صحنه و میدان وجود خودش است.
حدیث معروف رسول اکرم6[1] از همین معنی حکایت میکند، ولی چیزی که قادر است انسان را بر طبیعت خود مسلط کند و آن را رام کند دین و ایمان است. به قول مولوی در شرح همان حدیث نبوی:
کشتن این، کار عقل و هوش نیست |
|
شیر باطن سخرهی خرگوش نیست |
[1] . «مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِيَ عَلَيْهِمُ الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ» کافی، ج5، ص12؛ «مرحبا به مردمی که مبارزه و جهاد کوچک را انجام دادند و جهاد بزرگ به عهده آنها باقی است.»