با قرار گرفتن ایمان در جان آدمی راه وی به سوی جهانهای اخلاقی هموار میشود و در یکی از جهانهای یاد شده آرام میگیرد. اخلاق، یک جهان واحد نیست بلکه جهانهای متعددی را شامل میشود. انسان با استقرار ایمان در قلبش به سوی کاملترین جهان اخلاقی پیش میرود و در هر مرتبهای از مراتب ایمان، به جهان اخلاقی متناظر با آن وارد میشود. قواعد این جهانها همه اخلاقیاند و نافی ضد اخلاق. اما هر عملی که در این جهانها به وقوع میپیوندد حکم همان جهان را دارد.
هر عمل خوبی میتواند به سوی «خوبتر» حرکت کند و آدمی را با این حرکت به سوی جهانهای دیگر اخلاقی عروج دهد. رسیدن به جهانهای والا و متعالی اخلاقی جز به دگرگونی و تحول این دستگاه میسر نیست و شرط لازم و کافی این تحول و دگرگونی ایمان به خداست. هر مرتبه از ایمان، اگر تحقق یابد، بشر را در جهانی از جهانهای اخلاقی قرار میدهد.
اعمال انسانی که در جهان اخلاقی متعالیتر به سر میبرد شاید برای آدمیان حاضر در جهانهای پایینتر اخلاق چندان قابل توجیه نباشد. مثلاً صبر بر خواستههای نامشروع نفس در هر جهان اخلاقی از اعمال نیک محسوب میشود اما اگر این صبر بر خاسته از صفت اخلاقی «حیاء» و حرمت نهادن به حضور خالق باشد بسیار نیکتر و پسندیدهتر از صبری است که برخاسته از توجه به عقاب و کیفر الهی نسبت به «عمل بد» است. ولی هر دو قسم از صبر «عمل نیک» محسوب میشوند، منتها وضعیت صابر اول از نظر وجودی با وضعیت حاکم بر صابر دوم بسیار متفاوت است.