- «هر کس قرآن بخواند و چنین پندارد به کسی چیزی بهتر از این داده شده آنچه را خداوند بزرگ داشته کوچک شمرده است.»[1]
2- «در روز قیامت هیچ شفاعت کنندهای نه پیامبر و نه فرشته و نه غیر آن برتر از قرآن نیست.»[2]
3- «اگر قرآن در پوستی باشد آتش آن را نمیسوزاند.»[3]
4- «برترین عبادت امّتم خواندن قرآن است.»[4]
5- «خداوند «طه» و «یس» را هزار سال پیش از آفرینش خلایق قرائت فرمود، چون فرشتگان قرآن را شنیدند گفتند: خوشا به حال مردمی که این کتاب بر آنها نازل میشود، و خوشا درونهایی که آن را ضبط میکند، و خوشا زبانهایی که به آن گویا میشود.»[5]
6- «بهترین شما کسی است که قرآن را بیاموزد و آن را یاد دهد.»[6]
7- خداوند میفرماید: «کسی که خواندن قرآن او را از دعا و درخواست از من باز دارد. بهترین پاداش شکرگزاران را به او عطا میکنم.»[7]
8- «در روز قیامت سه کس بر روی تودهای از مشک سیاه قرار دارند، و دچار بیم نمیگردند، و مورد حسابرسی واقع نمیشوند تا آنگاه که از حساب مردم فراغت حاصل گردد، از جمله آنها کسی است که قرآن را برای رضای خداوند میخواند و گروهی را بدان رهبری میکند و آنها از او خشنودند.»[8]
9- «اهل قرآن اهل اللّه و خوّاص او میباشند.»[9]
10- «دلها مانند آهن زنگار میگیرد، عرض کردند: به چه چیز زنگار آنها زدوده میشود، فرمودند: به خواندن قرآن و یادآوری مرگ.»[10]
11- «خداوند به آواز قرآن خوان بیشتر توجّه دارد تا صاحب کنیزک خنیاگر به آواز کنیزک خود.»[11]
12- «اهل قرآن در بالاترین درجات آدمیان به جز پیامبران و رسولان قرار دارند. بنابر این حقوق اهل قرآن را تضعیف نکنید، زیرا در پیشگاه خداوند عزیز جبّار مقامی بلند دارند.»[12]
13- «قرآن را بیاموزید زیرا آن در روز قیامت به صورت جوانی زیبا و رنگ پریده نزد خواننده آن میآید و میگوید: من همان قرآنم که تو شبها را با من بیدار به سر بردی و روزهای گرم را تشنه گذراندی و بر خشک کامی شکیبایی کردی، و اشکهای خود را جاری ساختی، و من به هر جا بازگردی با تو خواهم بود، هر تاجری امروز به دنبال تجارت خویش است، و من اکنون پشتیبان تو و هر تاجری نظیر تو هستم، اینک مژده باد تو را که کرامت حق تعالی به زودی به تو میرسد، فرمود: تاجی میآورند و بر سرش میگذارند، و خطّ امان از آتش را به دست راست او، و حکم زندگی جاوید را در بهشت به دست چپ او میدهند، و دو حلّه به او میپوشانند، سپس به او گفته میشود: بخوان و بالا برو، و او هر آیهای که میخواند یک درجه بالا میرود، و به پدر و مادرش اگر مؤمن باشند دو حلّه میپوشانند، و پس از آن به آنها میگویند: این برای آن است که قرآن را به او آموختید.»[13]
14- «قرآن سبب هدایت از گمراهی، روشنی از کوری و گذشت از لغزشهاست. در ظلمت نور، در گور فروغ، در هلاکت ایمنی، در سرگردانی و نومیدی رشد و صواب، در فتنهها روشنگر، در دنیا و آخرت پیام و کمال دین شما در آن است؛ هیچ کس از قرآن منحرف نمیشود، مگر آن که سرازیر دوزخ میگردد. »[14]
15- «ای مردم شما اکنون در دنیا و سرای صلح و سازش به سر میبرید و در سفر هستید، و با شتاب شما را میبرند، و شما میبینید شب و روز و خورشید و ماه هر تازهای را کهنه و هر دوری را نزدیک میکنند و هر وعدهای را به سر میرسانند. بنابر این برای گذر از این راه وسایل لازم را فراهم کنید. در این هنگام مقداد بن اسود برخاست و گفت: ای پیامبر خدا! سرای صلح و سازش چیست؟ فرمود: خانهای که رساننده (به گور) و جدا کننده (از علایق دنیا) است. پس هنگامی که فتنهها چون شب تار شما را فرا گرفت به قرآن پناه برید، چه آن شفیعی است که شفاعتش پذیرفته است و گزارشگری است که گفتارش گواهی شده است، هر کس آن را پیشوای خود قرار دهد او را به بهشت رهبری میکند و هر که آن را در پشت سرش اندازد وی را به دوزخ میکشاند. قرآن راهنمایی است که به بهترین راهها دلالت میکند و کتابی است که در آن تفصیل و بیان و تحصیل است، و آن جدا کننده حقّ از باطل است و شوخی و سرسری نیست، برای آن ظاهر و باطنی است؛ ظاهرش حکم و فرمان است و باطنش علم و دانش؛ ظاهرش زیبا و شگفت انگیز و باطنش ژرف و عمیق، باطن او را باطنی است و این باطن را نیز باطنی دیگر شگفتیهایش به شماره در نمیآید، و عجایبش کهنه نمیگردد؛ در آن چراغهای هدایت و نشانههای حکمت است و برای کسی که صفات را بشناسد دلیل معرفت است، پس باید شخص تیزبین به دقّت نظر کند، و نظر و اندیشهاش را تا درک صفت ادامه دهد تا آن که را به هلاکت افتاده نجات بخشد، و کسی را که از هر سو گرفتار گردیده رهایی دهد، زیرا اندیشیدن حیات دل بیناست همان گونه که جویای نور در تاریکیها راه را به وسیله نور میپیماید، بر شما باد که خود را نیکو برهانید و کم انتظار برید.»[15]
16- «من نخستین کسی هستم که در روز قیامت با کتاب خدا و خاندانم بر خداوند عزیز جبّار وارد میشوم و پس از آن امّتم، سپس از آنها میپرسم که با کتاب خدا و خاندانم چه کردید؟»[16]
17- «همانا سزاوارترین مردمان به ترس از خدا در نهان و عیان کسی است که نگهدار قرآن است. و شایستهترین مردم در آشکار و نهان به نماز خواندن و روزه گرفتن کسی است که نگهدار قرآن است، سپس به آواز بلند فرمود: ای دارنده قرآن به وسیله آن فروتنی پیشه کن تا خدا تو را بلند مرتبه گرداند. و با آن تکبّر و برتری جویی مکن تا تو را خوار و زبون سازد، ای نگهدار قرآن خود را برای خدا بدان بیارای تا خدایت بدان بیاراید. و خود را برای مردم به آن آرایش مده تا خدا تو را زشت و رسوا گرداند. کسی که قرآن را از آغاز تا انجام (با تدبّر و فهم) ختم کند مانند این است که نبوّت را در دل خود جای داده، لیکن به او وحی نمیرسد؛ و آن که قرآن را گرد آورد شایسته اوست که هر کس نسبت به او نادانی و ستم کند او در بارهاش ستم و نادانی نکند، و در برابر کسی که بر او خشم گیرد خشمگین نگردد، و به کسی که به او تندی کند تند نشود. بلکه برای حرمت قرآن و بزرگداشت آن عفو کند و چشم پوشد و بیامرزد و شکیبایی ورزد. و هر کس قرآن بدو داده شود و گمان کند به کسی بهتر از آنچه به او داده شده است چیزی دادهاند بیشکّ آنچه را خداوند بزرگ داشته حقیر شمرده و آنچه را خداوند حقیر شمرده بزرگ دانسته است.»[17]
18- «هر گاه کسی در یک شب ده آیه از قرآن بخواند از جمله غافلان نوشته نمیشود. و اگر پنجاه آیه تلاوت کند در زمره ذاکران ثبت میگردد. و اگر صد آیه بخواند از قانتان (پارسایان)، و اگر دویست آیه قرائت کند از خاشعان، و هر گاه سیصد آیه تلاوت کند از فایزان (رستگاران). و اگر پانصد آیه بخواند از مجتهدان نوشته میشود، و اگر هزار آیه بخواند ثواب کسی برای او ثبت میگردد که یک قنطار از طلا انفاق کرده باشد. و قنطار معادل پانزده هزار مثقال طلا و هر مثقال بیست و چهار قیراط است، کوچکترین آنها به قدر کوه احد و بزرگترین آنها به اندازه میان زمین و آسمان است.»[18]
19- «به من به جای تورات سورههای طوال (طولانی) و به جای انجیل سورههای صد آیهای: و به جای زبور سورههای مثانی داده شده و با سورههای مفصّل (کوتاه) که شصت و هشت سوره است به آنها برتری داده شده ام؛ و این قرآن بر دیگر کتابها و تورات موسی و انجیل عیسی و زبور داوود نگهبان و گواه است.»[19]
[1] . طبرانی از حدیث عبداللّه بن عمر با سندی ضعیف، المغنی، و به زودی از کافی نیز نقل خواهد شد.
[2] . عراقی گفته است: آن را عبد الملک بن حبیب به طور مرسل از سعید بن سلیم روایت کرده، طبرانی از ابن مسعود نقل کرده: «قرآن شفاعت کنندهای است که شفاعتش پذیرفته است»، مسلم از ابیامامه روایت کرده است که: «قرآن بخوانید زیرا روز قیامت قرآن در حالی وارد میشود که برای تلاوت کنندهاش شفاعتگر است.»
[3] . امالی شریف مرتضی، ج1، ص426 از عقبهٔ بن عامر و ج2، ص309 نظیر آن، (سنن) دارمی، ج2، ص430.
[4] . فضائل القرآن ابو نعیم از حدیث نعمان بن بشیر و انس با اسنادی ضعیف، المغنی.
[5] . سنن دارمی، ج2، ص456، از حدیث ابی هریره.
[6] . صحیح بخاری، ج6، ص236، دارمی، ج2، ص437، ابن ماجه شماره 211 و 212، ترمذی، ج11، ص32.
[7] . صحیح ترمذی، ج11، ص46 از حدیث ابیسعید با اندک اختلاف و گفته است حدیثی حسن و عجیب است، عراقی گفته است: ابن شاهین آن را با الفاظ دیگری مصنّف نقل کرده است.
[8] . احمد، ترمذی و طبرانی از حدیث ابن عمر با اختلافی در هر دو حدیث؛ الجامع الصغیر، باب الثاء.
[9] . ابن ماجه شماره 215، مستدرک حاکم، ج1، ص556.
[10] . مشکاهٔ المصابیح بغوی، ص189، بیهقی از حدیث ابن عمر با سندی ضعیف.
[11] . مستدرک حاکم، ج1، ص571، به شرط نقل بخاری و مسلم؛ السّنن الکبری، بیهقی، ج1، ص230.
[12] . همان مأخذ، ج2، ص603، شماره 1.
[13] . همان مأخذ، ج2، ص603، شماره 3.
[14] . همان مأخذ، ص600، شماره 8.
[15] . همان مأخذ، ج2، ص598، شماره 2.
[16] . همان مأخذ، ج2، ص600، شماره 4.
[17] . کافی، ج2، ص604، شماره 5.
[18] . همان مأخذ، ج2، ص612، شماره 5.
[19] . سورههای طوال عبارت از هفت سوره اوّل قرآن پس از فاتحه الکتاب است بنابر این که سوره انفال و برائت یکی شمرده شود زیرا همه آنها در باره جنگهای پیامبر6 نازل شده و آنها را قرین هم گفتهاند از این رو میان آنها بسم اللّه فاصله نشده است، یا آن که سوره یونس را هفتمین سورههای طوال بدانیم. و مثانی هفت سوره از قرآن است که پس از سورههای طوال قرار دارند و از آن جهت آنها را مثانی گفتهاند که پس از هفت سوره اوّل هفت سوره دومند. مفرد مثانی مثنی است مانند معانی و معنی و نیز گاهی مثانی را بر همه سورههای قرآن اعم از سورههای کوتاه و بلند اطلاق کرده اند. امّا مئون (صد آیهایها) عبارت از سوره بنی اسرائیل و شش سوره پس از آن است زیرا هر یک از آنها نزدیک به صد آیه است.