ایمان حقیقتی است که به طور اختیاری از انسان سر میزند و به هیچ رو اکراه و اجبار نمیپذیرد. کار پیامبران و امامان معصوم، فقط نشان دادن راه مستقیم و دعوت به عبور از آن است. اینکه کسی ایمان آورد یا نیاورد برعهدة خود اوست و از این رو مسئولیت این کار هم متوجه اوست. ایمان به ساحت درونی انسان باز میگردد که از هر کس جز او مستور است و از این رو از هیچ عامل خارجی زور و اکراه را بر نمیتابد، چراکه عامل خارجی راهی بهسوی آن قلمرو ندارد. از همین روست که اگر کسی اظهار ایمان کرد گفتة او در میان مؤمنان تلقی به قبول میشود، چون راهی برای بررسی محتوای قلبی کسی برای دیگری وجود ندارد.[1] البته اسلام هم فعل اختیاری است، اما گاه آدمی بازور و اکراه خود را مسلمان نشان میدهد در حالی که مسلمان نیست.[2]
[1] . ر. ک به حیوهٔالقلوب، علامة مجلسی، ج4، ص1139 [داستان اسامه].
[2] . ر.ک به نهج البلاغه، نامه 16.