borhani برهانی آفرینش خلق درباره  خداشناسی
منشور بین المللی اسلام «جلد چهارم»
1 ـ شناخت سندی یا انتسابی:

در این مرحله می‌خواهیم بدانیم انتساب کتاب به نویسنده آن تا چه اندازه قطعی است؟ مثلاً فرض کنید که می‌خواهیم دیوان حافظ و یا خیام را بشناسیم. اولین کاری که باید بکنیم این است که ببینیم آیا آنچه که به نام دیوان حافظ مشهور شده همه آن از حافظ است و یا تنها بعضی از قسمت‌هایش به حافظ تعلق دارد و بقیه‌اش الحاقی است؛ و همچنین در مورد خیام و دیگران. اینجاست که پای نسخه‌ها در میان می‌آید، آن هم قدیمی‌ترین و معتبرترین نسخه‌ها. می‌بینیم که هیچ یک از این کتاب‌ها از این نوع شناخت بی‌نیاز نیست.

بنابراین؛ اولین مرحله در شناخت یک کتاب، این است که ببینیم آنچه در دست ماست از نظر اِسناد، به گوینده و آورنده‌اش چقدر اعتبار دارد؟ آیا اِسناد همه‌‌ی آن درست است یا آنکه قسمتی درست است و قسمتی نادرست؟ در این صورت چه درصدی از مطالب را می‌‌توانیم از نظر انتساب تأیید کنیم؟ به علاوه به چه دلیل می‌‌توانیم بعضی را قطعاً نفی و برخی را قطعاً اثبات و پاره‌ای را مشکوک تلقی کنیم؟

این نوع شناخت آن چیزی است که قرآن از آن بی‌نیاز است و از این نظر کتاب منحصر به فرد جهان قدیم محسوب می‌‌شود. در میان کتاب‌های قدیمی کتاب دیگری نتوان یافت که قرن‌ها بر آن گذشته باشد و تا این حد بلاشبهه باقی مانده باشد. مسائلی از این قبیل که فلان سوره مشکوک است، فلان آیه در فلان نسخه هست و در فلان نسخه نیست، در مورد قرآن اساساً مطرح نیست. قرآن بر نسخه و نسخه شناسی پیشی گرفت.

جای کوچک‌ترین تردیدی نیست که آورنده‌‌ی همه‌‌ی این آیات موجود حضرت محمّد بن عبداللّه است، که آنها را به عنوان معجزه و کلام الهی آورد و احدی نمی‌‌تواند ادعا کند و یا احتمال بدهد که نسخه‌‌ی دیگری از قرآن وجود داشته و یا دارد. هیچ مستشرقی هم در دنیا پیدا نشده که بخواهد قرآن شناسی را از اینجا شروع کند که بگوید باید به سراغ نسخه‌‌‌های قدیمی و قدیمی‌‌ترین نسخه‌‌‌های قرآن برویم و ببینیم در آنها چه چیزهایی هست و چه چیزهایی نیست. اگر در مورد تورات و انجیل و اوستا و یا شاهنامه فردوسی و گلستان سعدی و هر کتاب دیگر این نیاز هست، برای قرآن چنین نیازی نیست.

سرّ این مطلب ـ همان طور که گفته شد ـ پیشی گرفتن قرآن بر نسخه و نسخه شناسی است. قرآن گذشته از اینکه یک کتاب ـ مقدس آسمانی ـ بود و پیروان با این چشم بدان می‌‌نگریستند، اساسی‌‌ترین دلیل و برهان صدق دعوی پیامبر و بزرگ‌ترین معجزه‌‌ی او محسوب می‌‌شد.

به علاوه قرآن مانند تورات نبود که یکباره نازل شود و بعد این اشکال به وجود بیاید که نسخه‌‌ی اصلی کدام است، بلکه آیات قرآن به تدریج و در طول 23 سال نازل شد و از همان روز اول نزول، مسلمین مانند تشنه‌ای که به آب گوارایی برسد آیات قرآن را فرا می‌‌گرفتند و حفظ و ضبط می‌‌کردند، به خصوص که جامعه‌‌ی آن روز مسلمین جامعه‌ای بسیط بود و کتاب دیگری وجود نداشت تا مسلمانان، هم ناگزیر به حفظ آن باشند و هم ناچار از ضبط این.

ذهن خالی و حافظه‌‌ی قوی و نداشتن سواد خواندن و نوشتن سبب شده بود تا مسلمانان اطلاعاتشان را تنها از راه آنچه که می‌دیدند و می‌‌شنیدند کسب کنند؛ از این رو پیام قرآن که با احساس و عاطفه‌‌ی آنان سازگار بود همچون نقشی که در سنگ کنده شود در قلب آنان نقش می‌‌بست و چون آن را کلام خدا می‌‌دانستند نه سخن بشر، برایشان مقدس بود و به خود اجازه نمی‌‌دادند که حتی یک کلمه یا یک حرف را در آن تغییر دهند و یا پس و پیش کنند و پیوسته تلاششان این بود که با تلاوت این آیات به خدا نزدیک‌تر شوند.

مزید بر همه‌‌ی اینها پیامبر اکرم از همان روزهای اول عده‌ای نویسندگان خاص برای قرآن انتخاب کرد که به «کتّاب وحی» معروفند. این امر امتیازی برای قرآن محسوب می‌‌شود که هیچ کدام از کتاب‌های قدیمی از آن برخوردار نبوده‌اند. نگارش کلام خدا از همان آغاز، از جمله علل قطعی حفظ و مصون ماندن آن از تحریف بود.

یکی دیگر از جهاتی که سبب حسن پذیرش قرآن در میان مردم می‌‌گردید جنبه‌‌ی ادبی و هنری فوق العاده قوی آن بود که از آن به « فصاحت و بلاغت» تعبیر می‌‌شود. جاذبه‌‌ی ادبی شدید قرآن باعث می‌‌شد مردم توجه شان به آن جلب شود و آن را به سرعت فرا گیرند و اما برخلاف سایر کتاب‌های ادبی نظیر دیوان حافظ و اشعار مولوی که علاقه مندان به دلخواه در آن دست می‌‌برند تا آن را به خیال خود کامل‌تر کنند، احدی به خود اجازه‌‌ی دست بردن در قرآن را نمی‌‌داد زیرا بلافاصله این آیه : ﴿وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاويلِ * لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمينِ * ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتينَ﴾[1] و آیات دیگری که عظمت دروغ بستن بر خدا را آشکار می‌‌کند، در ذهنش نقش می‌‌بست و از این امر منصرف می‌‌شد.

به این ترتیب قبل از آنکه تحریف در این کتاب آسمانی راه پیدا کند آیات آن متواتر شد و به مرحله‌ای رسید که دیگر انکار و یا کم و زیاد کردنِ حتی یک حرف از آن غیرممکن شد.

بنابراین درباره‌‌ی قرآن نیازی نداریم که از این جهت بحثی بکنیم؛ همچنان که هیچ قرآن شناسی در دنیا خود را نیازمند به این گونه بحث نمی‌‌بیند.

اما یک نکته لازم است که یادآوری شود و آن اینکه در اثر توسعه‌‌ی سریع قلمرو اسلام و اقبال چشمگیر مردم جهان به قرآن و نیز به واسطه‌‌ی دور بودن عامه‌‌ی مسلمین از مدینه که مرکز صحابه و حافظان قرآن بود این خطر وجود داشت که تدریجاً لااقل در نقاط دورافتاده به عمد یا اشتباه کم و زیادها و تغییراتی در نسخه‌‌‌های قرآن رخ دهد، ولی هوشیاری و موقع سنجی مسلمین مانع این کار شد.

مسلمانان در همان نیم قرن اول متوجه این خطر شدند و لهذا از حضور صحابه و حافظان قرآن استفاده کردند و برای جلوگیری از کم و زیادهای سهوی یا عمدی در نقاط دور افتاده، نسخه‌‌هایی تصدیق شده از مدینه به اطراف پراکندند و برای همیشه جلو اشتباهکاری را مخصوصاً از طرف یهود که قهرمان چنین کارهایی به حساب می‌‌آیند گرفتند .


[1] . سوره حاقه، آیه 44 ـ 46. «و اگر محمّد به دروغ سخنانی به ما نسبت می‌داد، محققاً او را به قهر و انتقام بر می‌گرفتیم و رگش را قطع می‌کردیم.»

فهرست مطالب

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

طراحی و توسعه توسط: