بدان برای روزه سه درجه است: روزه عام، خاصّ و اخصّ.
روزه عامّ، عبارت است از بازداشتن شکم و فرج از ارضای شهوات آنها، چنان که پیش از این به تفصیل بیان کردیم.
روزه خاصّ، بازداشتن گوش، چشم، زبان، دست، پا و دیگر اعضا از گناه است.
از امام صادق7 روایت کردهاند به همین مطلب اشاره دارد. آن حضرت فرموده است: «هنگامی که روزه گرفتی باید گوش، چشم، مو و پوست تو- و جز اینها چیزهای دیگری را نیز شمردند روزه بگیرند»، و فرمود: «روزِ روزهات نباید مانند روزِ افطارت باشد.»[1]
در حدیث دیگری افزوده شده است: «نزاع و جدال و آزار به خدمتکار را فرو گذار، و باید وقار روزه در تو موجود باشد، چه پیامبر خدا6 شنید زنی روزهدار به کنیزش دشنام میدهد. دستور داد طعامی حاضر کردند و به آن زن فرمود: بخور، آن زن عرض کرد: روزه هستم، فرمود: تو چگونه روزه میباشی و حال آن که به کنیزت دشنام دادی، روزه تنها خودداری از خوردن و نوشیدن نیست.»[2]
روزه اخصّ، روزه دل است از مقاصد پست و اندیشههای دنیوی و به طور کلّی بازداشتن آن از هر چه غیر خداست؛ این روزه با تفکّر در باره آنچه غیر از خدا و آخرت است و اندیشیدن در امور دنیا افطار میشود، مگر دنیایی که برای دین خواسته شود چه آن توشه آخرت است و از دنیا نیست تا آن جا که صاحبدلان گفتهاند:
هر کس پیرامون روز خود فکر کند تا چیزی فراهم سازد که با آن افطار کند گناهی بر وی نوشته میشود، زیرا این نشانه کمی وثوق به فضل خداوند و قلّت یقین به رزق مقسوم است و این مرتبه پیامبران و صدّیقان و مقرّبان میباشد. البتّه گفتن این امر آسان است لیکن تحقّق دادن و به کار بستن آن بسیار دشوار میباشد، چه، آن روی آوردن به سوی خدا با منتهای همّت و روی گردانیدن از غیر او با تمامی وجود است و تشبّه به قول اوست که فرموده است: ﴿قُلِ اللَّـهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ﴾[3]
آنچه از امام صادق7 روایت شده به همین مطلب اشاره دارد که: پیامبر خدا6 فرموده است: «روزه سپر است»[4]؛ یعنی مانعی است در برابر آفات دنیا و حجابی است میان انسان و عذابهای آخرت. از این رو هر گاه بر آن شدی که روزه بگیری نیت کن که نفس را از شهوات بازداری و عزم خود را در پیروی از شیطان قطع کنی، و خویشتن را به منزله بیماری قرار ده که میل به خوردن و نوشیدن ندارد بلکه در هر لحظه منتظر است که از بیماری گناه بهبود یابد.
باید درون خویش را از هر گونه آلودگی و تیرگی و غفلت که مانع قصد تو در اخلاص عمل برای رضای خداست، پاک سازی، پیامبر خدا6 گفته است: «خدا فرموده است: روزه برای من است و من پاداش آن را میدهم.»[5] بنابر این روزه موادّ نفس و شهوات طبع را میمیراند و باعث صفای دل، پاکیزگی اعضا، آبادی ظاهر و باطن، شکر نعمتهای پروردگار، کمک به مستمندان، مزید تضرّع و خشوع و گریه، التجاء به درگاه پروردگار، انصراف از دنیا، سبک شدن حساب و افزایش حسنات میشود و فواید دیگری دارد که از شمار بیرون است.
غزّالی میگوید: امّا روزه خاصّ، روزه شایستگان و صالحان است، و آن عبارت است از بازداشتن اعضا از گناه، و کمال آن به شش چیز است:
1 ـ فرو بستن چشم از نظر کردن به آنچه مکروه و ناپسند است،
2 ـ نگهداشتن زبان از یاوه گویی، دروغ، غیبت، سخن چینی، دشنام،
3 ـ بازداشتن گوش از شنیدن هر چه مکروه و ناپسند است،
4 ـ بازداشتن دیگر اعضا اعمّ از دست و پا از اعمال ناپسند،
5 ـ این که به هنگام افطار شکم خود را از حلال انباشته نکند،
6 ـ آن که پس از افطار دلش میان خوف و رجا در اضطراب باشد،
اقوامی سبقت گرفتند و رستگار شدند، و اقوامی عقب افتادند و زیانکار شدند. بسیار شگفت است در روزی که شتاب کنندگان رستگار و باطل گرایان زیانکار شدند کسی خنده کند و اوقاتش را به بازی بگذراند. آگاه باشید به خدا سوگند هر گاه پرده برداشته شود نیکوکار به کردار نیکش و بدکار به کردار بدش مشغول میشود؛ یعنی شادمانی کسی که در این مسابقه پذیرفته شده است او را از بازی باز میدارد، و اندوه آن که مردود شده است راه خنده را بر او میبندد.
[1] . کافی، ج4، ص87 ، الفقیه ص177 همچنین حدیث بعدی.
[2] . کافی، ج4، ص87 ، شماره 3 ؛ الفقیه، ص187؛ تهذیب، ج1، ص407.
[3] . سوره انعام، آیه 91: «بگو خدا. سپس آنها را واگذار . . . »
[4] . کافی، ج4، ص62. و در آن آمده که:« روزه سپر از آتش است».
[5] . عامّه و خاصّه آن را روایت کردهاند؛ مسند احمد، ج1، ص159.